پیامدهای اشغالگری صهیونیستها در ۵ نقطه مرتفع مرزی در جنوب لبنان
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه لبنانی الاخبار، عقب نشینی رژیم صهیونیستی از مناطق مرزی لبنان در شرایطی رخ داد که سقف اهداف بلندپروازانهای که این رژیم در طول جنگ مطرح کرده بود، به دلیل استواری مقاومت کاهش یافت.
چرا صهیونیستها مجبور به عقبنشینی از لبنان شدند
روشن است که تصمیم رژیم اشغالگر برای عقب نشینی از لبنان به دلیل ترس صهیونیستها از واکنش مقاومت انجام شد و اشغالگران به این نتیجه رسیدند که ادامه حضور آنها در جنوب لبنان ممکن است حزب الله را به این سمت سوق دهد که عملیاتهای خود علیه اسرائیل را از سر بگیرد.
در اینجا باید اشاره کنیم که رژیم صهیونیستی در هدف اصلی و مستقیم خود از جنگ علیه لبنان یعنی نابودی مقاومت یا تضعیف آن شکست خورد و همچنین نتوانست مقاومت را از معادله سیاسی داخلی لبنان حذف کند. شرط بندیهای رژیم صهیونیستی بر روی فروپاشی خطوط دفاعی مقاومت در جنوب لبنان هم به نتیجه نرسید؛ جایی که صهیونیستها در طول جنگ، استواری اسطورهای رزمندگان مقاومت را در نبرد زمینی مشاهده کردند.
اما بعد از اعلام توافق آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی در سه ماه گذشته، ۲ احتمال عملی در رابطه با آینده مناطق مرزی میان لبنان و فلسطین اشغالی به وجود آمد: یا تشکیل کمربند امنیتی ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان که برخی فرماندهان و کارشناسان این رژیم از آن حرف میزدند و یا عقبنشینی نیروهای ارتش اشغالگر به آن سوی مرزهای لبنان که توسط قطعنامههای بینالمللی به رسمیت شناخته شده است.
در نهایت، اشغالگران مجبور به عقب نشینی از لبنان شدند و به این ترتیب پروژه ایجاد کمربند امنیتی ارتش صهیونیستی در خاک لبنان شکست خورد و صهیونیستها ماندن در ۵ نقطه راهبردی مرتفع در لبنان را جایگزین کمربند امنیتی کردند؛ موضوعی که با مخالفت بسیاری از محافل صهیونیستی همراه شده و آنها معتقدند که ماندن موقت نیروهای اسرائیلی در چند نقطه راهبردی لبنان نمیتواند جایگزین پروژه ایجاد کمربند امنیتی شود.
عوامل و عواقب اشغالگری صهیونیستها در تپههای مرزی لبنان
اما اصلیترین سوالی که بعد از عقب نشینی ارتش رژیم اشغالگر از لبنان ایجاد شده این است که چرا صهیونیستها در ۵ نقطه راهبردی لبنان ماندند و اهمیت این نقاط در چیست. نقاطی که اشغالگران صهیونیست همچنان در آنجا ماندند شامل تپههای مرتفعی میشود که مشرف به جنوب لبنان و همچنین تعداد زیادی از شهرکهای شمالی فلسطین اشغالی است. این نقاط شامل تپههای الحمامص، تپههای العویضه، تپههای جبل بلاط، تپههای اللبونه و تپههای العزیه میشود.
ارتش رژیم اشغالگر ماندن در این تپهها را اینگونه توجیه میکند که نیروهای اسرائیلی میتوانند بر تحرکاتی که در جنوب لبنان و شمال اسرائیل (فلسطین اشغالی) رخ میدهد نظارت داشته باشند تا مانع تکرار طوفان الاقصی در جبهه شمالی شوند. از این رو استقرار نیروهای اسرائیلی در تپههای لبنان مزیت نظامی و امنیتی دارد.
به موازات آن، اشغال این تپهها بخشی از کارتهای فشار رژیم صهیونیستی برای رسیدن به اهدافی است که تل آویو در طول جنگ نتوانست به آنها دست پیدا کند. همچنین با توجه به تجاوزات ادامهدار اشغالگران علیه لبنان بعد از آتش بس نمیتوان گفت که به دنبال عقب نشینی ارتش اسرائیل از لبنان، تجاوزات این رژیم هم پایان خواهد یافت.
از سوی دیگر برآوردهای برخی محافل عبری این است که ماندن اسرائیل روی این تپههای لبنان اشتباه بزرگی است که تلآویو بعداً بهای آن را میپردازد. برخی فرماندهان و کارشناسان نظامی صهیونیست میگویند که ممکن است حزبالله به هدف قرار دادن نیروهای اسرائیلی در تپههای لبنان متوسل شود؛ به ویژه اینکه در حال حاضر نیروهای اسرائیلی در لبنان، اشغالگر تلقی میشوند و حمله به آنها گزینهای مشروع است.
این محافل صهیونیستی تاکید دارند که اگر ارتش اسرائیل میخواهد برای شهرک نشینان در شهرکهای شمالی احساس امنیت ایجاد کند، میتواند نیروهای یونیفل را در نقاط مرزی لبنان مستقر سازد.
اما در پایان، اگر دولت لبنان درست فکر کند و شجاعت تصمیم گیری مستقل در مقابل حامیان بین المللی رژیم صهیونیستی را داشته باشد، این کشور هنوز هم کارتهایی دارد که می تواند از آنها استفاده کند. در حال حاضر مقامات لبنانی بر روی کارت دیپلماتیک به عنوان جایگزینی برای مقاومت نظامی متمرکز شدهاند؛ اما این گزینه در صورتی میتواند مؤثر و مثمرثمر باشد که دولت لبنان دارای اهرمهای فشار و عناصر قدرت باشد.
روشن است که طی همه دهههای گذشته، تنها مقاومت نظامی منجر به جلوگیری از اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها شده و هیچ گزینه دیگری در این زمینه موفق نبوده است، بنابراین دولت لبنان موظف است که به جای گوش سپردن به دستورات آمریکا، اقدامی متناسب با منافع ملی لبنان انجام دهد.