اخبار سیاسی ایران > سیاست‌خارجی

هدف ویژه تهران از پیشنهاد مذاکره غیر مستقیم | چرا نباید ایران را تحریک کرد؟


نصرت ‌الله تاجیک؛ دیپلمات بازنشسته ایران: در شرایطی که روابط ایران و آمریکا همچنان درگیر پیچیدگی‌ها و بی‌اعتمادی‌های چند دهه گذشته است، بحث «مذاکره غیرمستقیم» به‌عنوان یک تاکتیک و رویکرد اعتمادساز دیپلماتیک مطرح شده‌است. این روش، با توجه به سوابق تاریخی دو کشور، تحولات اخیر در خاورمیانه و تناقض‌ها و سیاست‌های غیرشفاف و چند صدایی تیم دونالد ترامپ، تا حدی قابل‌فهم است، به شرطی که نقض غرض نشود.

مقصود و هدف از هر مذاکره‌ای بین ایران و آمریکا، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، باید انتقال درست دغدغه‌ها و پیدا کردن راه‌حل‌هایی برای حجم عظیمی از مشکلات حل ‌نشده قبلی و تهیه دستورکار و ابعاد مذاکره کنونی باشد؛ مشکلاتی که از ۵ دهه پیش انباشته شده‌اند.

از خروج ترامپ از برجام؛ توافقی که حاصل تلاش دیپلماتیک ایران، ۵ قدرت شورای امنیت و آلمان بود و با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تأیید شد، تا تحریم‌های گسترده، ترور سردار سلیمانی و تنش‌های منطقه‌ای، همه و همه لایه‌های جدیدی از بی‌اعتمادی و خصومت را با بسترهای سیاسی و روانشناختی به این رابطه آسیب دیده اضافه کرده‌اند.

در چنین فضایی، ایران تلاش می‌کند با پیشنهاد مذاکره غیرمستقیم، جلوی اشتباه محاسباتی آمریکا را بگیرد؛ اشتباهی که به نظر می‌رسد در اظهارات مقام‌های آمریکایی و تحلیل‌های نومحافظه‌کاران اطراف ترامپ مشهود است. مقایسه ایران و لیبی به‌طور مشخص نشان می‌دهد نظریه‌پردازان اطراف ترامپ شناختی از ظرفیت‌های تاثیرگذار ایران ندارند. صنعت هسته‌ای ایران دارای مصوبات بین‌المللی پشتیبان است و دانش بومی و اعتماد به نفس کامل دانشمندان و سیاستمداران ایرانی ظرفیت‌های لازم برای نشستن و برخاستن پیروزمند در پشت هر میز مذاکره‌ای است که ذره‌ای از حقوق خویش کوتاه نیایند.

اینکه ترامپ با سیاست «چماق و هویج» وارد میدان شده است؛ هیچ دردی را دوا نمی‌کند و به پیچیدگی اوضاع دامن می‌زند. از یک‌سو فشار حداکثری را ادامه می‌دهد و ازسوی دیگر از مذاکره سخن می‌گوید. این رویکرد شاید برای کشوری مانند اوکراین، که به کمک‌های مالی و نظامی آمریکا وابسته است، جواب دهد. او می‌تواند به اوکراین بگوید: «یا پای میز مذاکره بیا یا کمک‌هایی که دولت بایدن برایت فرستاد قطع می‌شود»، اما ایران در جایگاه متفاوتی قرار دارد و نباید تحریک شود! مهمترین مشکل ایران در شرایط کنونی برای عبور از این شرایط، کاهش انسجام ملی است؛ متاسفانه سرعت ترمیم این وضعیت کم است و باید تسریع شود.

آوردن مردم پشت تصمیم‌های حاکمیتی، تامین اهداف سیاست‌خارجی و نشستن پشت میز مذاکره با اطمینان و قطعیت به حقوق ایران و مردمش را تسهیل می‌کند. صدور بیانیه کنشگران اجتماعی با وجود انتقادهای‌شان و تقبیح سخن ترامپ درباره بمباران ایران، سرمایه اجتماعی حکومت را افزایش داد. این تعاملات بین مردم و حکومت باید افزایش یابد تا هم دل مردم شاد شود و هم حکومت از حمایت مردمی دلگرم.

ایران یک قدرت منطقه‌ای است و ابزارهای ژئوپلیتیکی، تاریخی، جغرافیایی و نیروی انسانی متعددی در اختیار دارد که هنوز به‌طورکامل به‌کار گرفته نشده‌اند. با این‌حال، نومحافظه‌کاران در واشنگتن بیش از حد روی نقاط ضعف ایران متمرکز شده‌اند؛ مثلاً حمله رژیم‌صهیونیستی به یکی از رادارهای دفاعی ایران را نشانه ناتوانی دفاعی ایران می‌دانند. این بزرگ‌نمایی، نوعی اضافه‌برآورد است که سایر اهرم‌های قدرت ایران را نادیده می‌گیرد.

حتی اگر بخشی از بازدارندگی سیاست‌خارجی ایران در تحولات اخیر خاورمیانه آسیب‌ هم دیده باشد، اما این آسیب به حدی نیست که بخواهیم وزن بیش از حدی به آن بدهیم و خود را در معادلات منطقه‌ای و جهانی دست‌کم بگیریم. ایران با پیشنهاد مذاکره غیرمستقیم، در واقع می‌خواهد با یک تاکتیک اصلاحی این توهم و اشتباه محاسباتی آمریکا را اصلاح کند.

این تصمیم در قدم اول قابل ‌دفاع است و نمی‌توان آن را یک سیاست نامطلوب دانست. استراتژی نیست، تاکتیک است، اما اگر قرار باشد این روش طولانی شود، می‌تواند نقض غرض شود و ما را از هدف اصلی، یعنی رسیدن به یک مذاکره منصفانه و برد-برد، دور کند.

هدف ویژه تهران از پیشنهاد مذاکره غیر مستقیم | چرا نباید ایران را تحریک کرد؟

مذاکره غیرمستقیم، با توضیحات فوق هرچند در شرایط فعلی منطقی به‌نظر می‌رسد، معایب خود را هم دارد. حضور واسطه‌ها سرعت انتقال پیام‌ها را کم می‌کند، احتمال سوءتفاهم را بالا می‌برد و ممکن است اهداف و دغدغه‌ها به‌درستی منتقل نشوند. این درحالی است که در مقابل، مزیت مذاکره مستقیم، امکان بیان بی‌واسطه مطالب، سرعت عمل، شفافیت و درک درست‌تر از دغدغه‌های طرفین است.

دیوار بی‌اعتمادی بین ایران و آمریکا بلند است و عواملی مثل نقض عهد ترامپ در برجام، تحریم‌ها و ترور سردار سلیمانی در بغداد ابعاد روان‌شناختی این بی‌اعتمادی را عمیق‌تر کرده‌اند. از آن سو، نومحافظه‌کاران در آمریکا روی نقاط آسیب‌پذیر ایران تأکید می‌کنند و این درحالی است که مسائل ژئوپلیتیکی، تاریخی و جغرافیایی و توانمندی‌های سخت‌افزاری، دانش بومی و فناوری و ابعاد فرهنگی و ظلم‌ستیزی همچنان ایران را به یک بازیگر مهم تبدیل کرده است.

در این شرایط، مذاکره غیرمستقیم می‌تواند یک آغاز باشد، اما به شرطی که با یک برنامه زمان‌بندی مشخص همراه شود. وقتی اطمینان حاصل شد که دوطرف می‌توانند با رویکردی برد-برد و منصفانه پای میز مذاکره بنشینند، می‌توان چارچوب‌های دیگر مذاکراتی را نیز در نظر داشت.

هنوز ابهام‌های زیادی وجود دارد که فقط پشت میز مذاکره روشن می‌شود. آمریکا با چه چارچوبی می‌خواهد با ایران مذاکره کند؟ آیا قرار است به برجام برگردد یا دنبال یک توافق دوجانبه است؟ اگر دوجانبه باشد، چه تضمینی وجود دارد که قدرت‌های دیگر مثل اروپا، چین و روسیه آن را بپذیرند؟

این سؤالات، همراه با دغدغه‌ها و خطوط قرمز دوطرف، باید به‌صورت شفاف مطرح و بررسی شوند. نقص مذاکره غیرمستقیم، که الان هم به شکل تبادل پیام از طریق واسطه‌ها یا حتی رسانه‌ها در جریان است، تاکتیکی بودن و ظرفیت محدود آن است. اگر قرار باشد طولانی شود، ممکن است به ضرر منافع ملی ایران تمام شود.

هدف ما باید کاهش فشارها، حل مشکلات انباشته‌شده و بازگشت به جایگاه شایسته در جامعه بین‌المللی باشد. اقتصاد ایران پتانسیل بالایی دارد، اما الان از بسیاری از نقش‌آفرینی‌های جهانی کنار گذاشته شده است. مذاکره می‌تواند این فرصت را به ما برگرداند، به شرطی که در روایت‌سازی قوی عمل کنیم. ترامپ با بازی روانی و رسانه‌ای سعی دارد افکارعمومی ایران را تحت‌تأثیر قرار دهد. نباید اجازه دهیم در این میدان بازنده باشیم، چون اگر روایت را ببازیم، چه در مذاکره مستقیم و چه غیرمستقیم، دست برتر را از دست خواهیم داد.

در نهایت، مذاکره غیرمستقیم می‌تواند یک گام اولیه در نظر گرفته شود، اما مقصد باید گفت‌وگویی نتیجه‌بخش باشد. مسائل خاورمیانه، مشکلات اقتصادی داخلی و نیاز به انسجام ملی، همه و همه ما را به سمت مدیریت هوشمندانه این دوران سوق می‌دهد. این فرصت می‌تواند به یک ارزش‌افزوده برای کشور تبدیل شود، اگر با سرعت و دقت از این فضا عبور کنیم و به محتوای اصلی مذاکرات، یعنی حل مشکلات واقعی، برسیم. دستورکار مذاکرات، حدود و جزئیات آن، باید با وسواس تنظیم شود تا دوطرف بتوانند با رضایت از میز مذاکره بلند شوند؛ این، همان چیزی است که ایران و مردمش شایسته آن هستند.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا