اخبار سیاسی ایران > سیاست‌خارجی

ایران از موضع ضعف در حال مذاکره است؟ | چه کسی دنبال مذاکره است؛ ایران یا آمریکا؟


همشهری آنلاین – گروه سیاسی: حدود ۴ ساعت مذاکره غیرمستقیم عراقچی و ویتکاف در سفارت عمان در ایتالیا در شرایطی برگزار شد که به گفته منابع مختلف، دوطرف ضمن برداشتن گام‌های رو به جلو در مسیر دستیابی به چارچوب تفاهم، برای ادامه مذاکرات در عمان به توافق رسیده‌اند. این در حالی است که طی روزهای اخیر تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره روند مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با نقش‌آفرینی عمان همچنان در کانون توجه بوده است. برای تحلیل روندهای جاری در این حوزه، در تلویزیون همشهری با سید جلال دهقانی‌فیروزآبادی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی و مهدی مطهرنیا، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

سئوال: روند کلی مذاکرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا می توان به نتیجه گفت‌وگوها و روندهای موجود خوشبین بود؟

دهقانی فیروزآبادی: درباره مذاکرات بدبینی مطلق نباید داشت و نباید قاطعانه اظهارنظر کرد. متغیرهای غیرقابل پیش بینی بسیاری وجود دارد. معتقدم باید واقع‌بین بود. با توجه به راهبرد ایران در مقابل آمریکا، نفس پذیرش «مذاکره» گامی به جلو بود. در ادامه نیز محتوای مذاکره مهم‌تر از شیوه آن است. مهم تر از اینها، این است که پس از دور اول گفت‌وگوها، تفاهم حداقلی در کلیات وجود داشت. با این وجود، نکته مهم این است که پس از دور نخست، آمریکایی‌ها به نوعی تغییر موضع دادند. توییت ویتکاف درباره نابودی غنی‌سازی ایران، نشان دهنده اختلافات درونی دولت آمریکاست. این شک و تردیدها، گمانه‌هایی را درباره احتمال عدول طرف مقابل از رویکردهای مذاکرات مسقط مطرح کرد. اکنون اما به نظر می ‌رسد در مذاکرات رم توافق‌های حداقلی در چارچوب‌ها وجود دارد.

ایران از موضع ضعف در حال مذاکره است؟  |  چه کسی دنبال مذاکره است؛ ایران یا آمریکا؟

سئوال: تهدیدهای اسرائیل را چطور ارزیابی می کنید؟

دهقانی فیروزآبادی: این جزو فنون مذاکره است. این ضد و نقیض‌گویی‌ها را نیر باید جزوی از فنون مذاکره دانست که محلی برای چانه‌زنی ایجاد می‌کند. درباره گمانه‌ها پیرامون حمله اسرائیل به ایران، یک روایت جنبه فشار به آمریکاست و روایت دیگر فضاسازی علیه مذاکرات است.

سئوال: آیا واقعا آمریکایی‌ها در مذاکرات عقب نشینی کرده‌اند؟

مطهرنیا: این روایت ماست. آنها عجله‌ای برای مذاکره ندارند. زمان مذاکرات زمانی است که ایران قدرت منطقه‌ای خود را تاحدودی از دست داده است. دکترین ترامپ در دور اول، «آشوب» بود و دکترین او «بازیگر دیوانه» بود، اما اکنون قدرت‌وارگی تهاجمی است که دکترین فشار دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی را پیگیری می‌کند. ما در ادراک گفتمانی خود دچار تغییراتی شده‌ایم. نوسان قیمت دلار یکی از نشانه‌های سطح ادراک بقاست. اکنون دیگر نمی‌توان به پس از مذاکرات عمان بازگشت. ما جنگ روایت‌ها را باخته‌ایم.

سئوال: هدف آنها چیست؟

مطهرنیا: آیین قدرت می گوید حریفت را آنقدر تضعیف کن که راحت پای میز مذاکره بیاید و گردنش را بزنی. اکنون منطق آنها این است که پای میز مذاکره حداکثرها را از ما بگیرند. موضوع مکانیسم ماشه، ابزاری برای فشار است. خردورزی سیاسی برای آنها ایجاب می‌کند که همیشه از مذاکره حمایت کنند. ما همیشه مذاکره را به‌عنوان تریبونی برای بیان مواضع خود می‌بینیم که شاهد نمونه‌های متعددی از جمله در نهادهای بین‌المللی بوده‌ایم. از سال ۱۳۸۲ که پرونده هسته‌ای ایران مطرح شد، پروژه امنیتی‌سازی علیه ایران آغاز شد و آنها از موضوع هسته‌ای در این راستا استفاده کردند. باید تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد و باید مراقب دام‌چاله‌های طرف مقابل بود. آنها دام‌چاله‌ای به عنوان مذاکره برای ما ایجاد می‌کنند. چینش محل مذاکرات نمودی از این رویکرد است. سطح مذاکره ویتکاف است، روبیو نیست و این یک نمونه از تناقض‌های طرف مقابل است.

ایران از موضع ضعف در حال مذاکره است؟  |  چه کسی دنبال مذاکره است؛ ایران یا آمریکا؟

سئوال: اما ویتکاف با پوتین هم ملاقات کرده است.

مطهرنیا: نکته مهم این است که پروتکل‌ها باید رعایت شود. در آداب دیپلماتیک از لباس گرفته تا مذاکره پروتکل وجود دارد که باید رعایت شود. باید مراقب دام‌چاله‌های پیش رو بود؛ نکته ای که رهبری ایران هم اشاره کردند.

سئوال: ما به دنبال مذاکره هستیم یا آنها؟

دهقانی فیروزآبادی: در یک جمله هر دو به دنبال مذاکره هستند؛ آن‌هم براساس عقلانیت استراتژیک. عقل حکم می‌کند کم‌هزینه ترین گزینه انتخاب شود. برای ایران شرایط مذاکره مهم است و براساس مقتضیات زمانی، بستر مناسب برای دیپلماسی فراهم می‌شود. دیپلماسی بسته به شرایط، شرط عقل است. مذاکره راه مصالحه است، نه «سازش» که بار منفی دارد. این راه نقطه تلاقی تفاهم است که هر دوطرف در آن باید گام بردارند. حال این مذاکره شرایط خاص خود را دارد که باید متوازن باشد، مانند یک داد و ستد.

سئوال: قبول دارید ایران در نقطه ضعف است؟

دهقانی فیروزآبادی: یک‌سری واقعیت‌های میدانی وجود دارد، اما آنها نوعی تصویر قالبی از ایران در حال ارائه هستند که یکی از آنها «ایران تضعیف شده» است. آسیب دیدن محورمقاومت واقعیت است، اما اینکه ایران دیگر قدرت منطقه‌ای نیست، واقعیت بیرونی ندارد. موقعیت ایران تغییر کرده، اما قدرت چانه‌زنی ما پا برجاست. نکته دوم اینکه، از گذشته تاکنون ما روی موضوع هسته‌ای در حال مذاکره هستیم؛ آنها توافق جامع می‌خواهند، اما ما فعلا فقط حاضر به مذاکره درباره هسته ‌ای هستیم. البته باید مراقب دام چاله‌ها بود و اقتصاد را نیز شرطی نکرد. نباید انتظارات را در سطح جامعه افزایش داد. ازسوی دیگر در گذشته ما وارد مباحث «بین خطوط» نشدیم و متمرکز شدیم در موضوع هسته‌ای، مانند آنچه در برجام محقق شد. اکنون ویتکاف می‌گوید من توافق ترامپی می‌خواهم، اما ما اکنون ۲۷۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی داریم و سانتریفوژهای پیشرفته داریم و دست‌مان از گذشته خیلی پر تر اسن. معتقدم اگر تضعیف شده بودیم، آنها پای میزمذاکره نمی‌آمدند؛ آنها می‌خواهند دستاورد حداکثری داشته باشند و از ابزار تهدید و جابه‌جایی تسلیحاتی و تجهیزاتی بهره می‌گیرند. عمق استراتژیک ما حتی اگر تغییر هم کرده باشد، قدرت ما را کاهش نداده است. اگر تضعیف شده بودیم، آنها پای میز مذاکره حاضر نمی‌شدند.

سئوال: تحلیل آنها درباره ضعیف شدن ایران چیست؟

دهقانی فیروزآبادی: آنها واقعا معتقدند ایران تضعیف شده است، اما یک احتمال دیگر تقسیم کار «پلیس خوب – پلیس بد» است. اما احتمال دیگر حمله به ایران است که معتقدم واقعی نیست و هزینه‌های بسیاری برای آنها دارد. در گذشته نیز دوگانه تحریم – حمله وجود داشته است، اما معادله هزینه – فایده آنها، برایشان قابل پذیرش نیست. پذیرش هزینه‌های حمله نظامی برای آمریکایی‌ها قابل پذیرش نیست.

سئوال: ترامپ واقعا به دنبال جنگ است؟

مطهرنیا: هیچ انسان خردورزی دنبال جنگ نیست. سیاست استراتژی قدرت است و انسان خردورز ابتدا به قدرت نظامی متوسل نمی‌شود، مانند آنچه در دهه‌های ابتدایی پیروزی انقلاب شاهد بودیم. مرحله‌های بعدی فشار اقتصادی، فشار سیاسی و در نهایت تهدید نظامی است که خود آن مراحل مختلفی دارد. برای آمریکا هنوز زمان تهدید و حمله نظامی نرسیده است. گام به گام این سناریو در سه لایه در حال طراحی و پیاده سازی است. آنالیز دولت ترامپ نشان دهنده انزواگرایی فعال معطوف به بازآفرینی قدرت جهانی آمریکاست که براساس یک نقشه راه منسجم درحال اجرایی شدن است که صاحبان اندیشه و خرد در پشت آن نقش‌آفرینی می‌کنند. نکته مهم طراحی سه لایه فشار دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی است که مکمل یکدیگرند. در فشار دیپلماتیک دنبال موضوع‌های موشکی، هسته‌ای و منطقه‌ای هستند و به‌دنبال تقویت اسرائیل هستند. حدود ۱۰ سال پیش گفتم که آمریکا به ایران به عنوان یک شریک منطقه‌ای می‌بیند به عنوان گهواره قدرت. نقش ایران در هارتلند قدرت محوری است و چشم استراتژیک قرن بیست و یکم در این منطقه است. ما جنگ نامتقارن با آنها نداریم؛ آنها ابتدا به ما هیبت می‌دهند تا مسیر فروپاشی هموار شود. نکته بعدی درباره غنی‌سازی اورانیوم است؛ روسیه بیشتر از آمریکا موشک هسته‌ای دارد، اما آیا در ماجرای اوکراین تهدید سلاح هسته ای ازسوی روسیه کارگشا نبود و نمی‌تواند از سلاح هسته‌ای استفاده کند. سلاح هسته‌ای یک «پرستیژ قدرت» بیشتر نیست. سلاح هسته‌ای بازدارندگی نخواهد داشت. سلاح هسته‌ای قابل استفاده نیست. پروفسور اشنایدر معتقد است اراده داشتن بمب هسته‌ای یک چیز است، اما آمادگی برای انتقام یک چیز دیگر؛ آیا آمادگی آن را داریم؟ اکنون در حال پیاده سازی جنگ پنهان هستیم؛ جنگ‌هایی که دانش بنیان است.

سئوال: واقعا سلاح هسته‌ای بازدارندگی ایجاد می‌کند؟

دهقانی فیروزآبادی: هم بله و هم خیر؛ سلاح هسته‌ای برای جلوگیری از جنگ است. تخریب متقابل قطعی و در واقع «ضربه دوم» جنبه بازدارندگی این سلاح است. جنگ میان قدرت های هسته‌ای منسوخ شده است. کشورهایی که سلاح هسته‌ای دارند با هم نمی‌جنگند. در روابط بین‌الملل طیف متنوع نظرات وجود دارد که بخشی از آنها خوشبینانه است که ازسوی برخی دیگر از اندیشمندان نفی شده است. قدرت نظامی هنوز هم منسوخ نشده‌است. برخی از اندیشمندان روابط بین‌الملل معتقد بودند ایران باید بمب هسته‌ای بسازد و رئالیست‌های تهاجمی ساخت بمب هسته‌ای ازسوی ایران را تجویز می‌کنند.

سئوال: اگر سه گانه هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای را بدهیم حمله قطعی تر نمی‌شود؟

دهقانی فیروزآبادی: در حوزه متعارف موازنه قدرت باید رعایت شود. خلع سلاح عمومی در منطقه‌ای اگر قابل حصول است، باید فراگیر باشد و شامل همه کشورها شود. ما موازنه متعارف خود را نمی‌توانیم از دست بدهیم. دکترین قدرت ما تدافعی است، نه تهاجمی. ائتلاف ناتو هم نتوانست جلوی موشک‌های ایران را به اسرائیل بگیرد. این نشان‌دهنده قدرت تدافعی راهبردی ایران است. بعد از آن برای تقویت توان تدافعی اسرائیل تلاش کردند. اکنون براساس منطق سیاست باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. بنابراین خلع‌سلاح ما زمینه‌ساز تضعیف خواهد شد.

جمع‌بندی:

مطهرنیا: آنچه وجود دارد، اینکه بنیادهای قدرت ایران قوی است که براساس بنیان‌های انقلابی برافراشته شده‌است. ایجاد محورمقاومت و… نمودی از این رویکرد است. برخی رویکردها زمینه ساز تضعیت روندهای داخلی شده است مانند ضعف تولید علم. غربی‌ها براساس منافع خود حرکت می‌کنند. بنیادهای قدرت ما باید قوی باشد و همه‌جانبه باشد و تک وجهی حرکت نکند و حوزه‌های مختلف تحت تاثیر قرار نگیرد. آنها در ۲۰۰۳ محور شرارت را مطرح کردند که ترجمه آن حدود ۳۰۰ جمله بود که تهدیدزایی علیه ایران به شمار می‌رود؛ این جنگ روایت‌هاست، آنها رویکردهای جدی علیه ایران دارند. از همان‌جا پرونده هسته‌ای ایران اوج گرفت. داشتن بمب هسته‌ای بازدارندگی ندارد، اما واکنش متقابل سهمگینی به همراه خواهد داشت. از سال ۲۰۱۸ به بعد و پس از خروج ترامپ از برجام، دیگر گفتمان انقلابی کمکی به آمریکا نمی‌کند و بازی «تغییر رژیم» آغاز شد و تلویحا هم آن را اعلام می‌کنند. راهکار، به کار بردن «گوی صدفی» است؛ یعنی به کار بردن کارت‌های شگفتی‌ساز؛ یعنی اینکه باید منازعه را کنار بگذاریم و وارد مفاهمه شویم. تاکید بر حوزه تمدنی ایران، راهگشا خواهد بود؛ یعنی به رسمیت شناختن قدرت ایران در فلات ایران است. اگر می‌خواهیم آینده را بسازیم، باید خود و دشمن را به خوبی شناخت.

دهقانی فیروزآبادی: مذاکره به معنای تسلیم نیست و با عقلانیتی همراه است. قدرت متوازن ضرورتی انکارناپذیر است، اما این به معنای تضعیف دیگر حوزه‌ها نیست و همه حوزه‌ها هم‌پای یکدیگر در حرکت است. آنها معتقدند مذاکره با ایران هسته‌ای سخت‌تر از ایران غیرهسته‌ای است و براین اساس هم راهبردسازی می‌کنند که هوشیاری ما را بیش از پیش ضروری کرده است. آمریکایی‌ها اگر قدرت ایران را به رسمیت بشناسند، مذاکره و مفاهمه قابل حصول خواهد بود.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا