صدای پیشنهاد تبانی را ضبط کردم | محرومیت ۶ ماهه من چوب فیروز کریمی بود | جادوگران به مربیان پیام میدهند! | بازیکنان خارجی برای پول به ایران میآیند
به گزارش همشهری آنلاین، سرمربی تیم فوتبال گلگهر سیرجان میگوید برخی بازیکنان فوتبال ایران با سایتهای شرطبندی در ارتباط هستند و با آنها همکاری میکنند. او در گفتوگوی تفصیلی خود با ایسنا، اشارهای هم به جادوگری در فوتبال کرد و گفت که افرادی که نفس ضعیفی دارند به دنبال این مسائل میروند.
مهدی تارتار درباره سالهای فعالیت خود در فوتبال، چه فه عنوان بازیکن و چه به عنوان مربی به صحبت پرداخت. او میگوید محرومیت ۶ ماهه او که به خاطر درگیری در داربی اعمال شد، به خاطر عمل کردن به توصیه فیروز کریمی بوده است. او در این گفتوگو اشارهای هم به شرط بندی در فوتبال ایران کرد و گفت که عوامل مرتبط با سایتهای شرطبندی با بازیکنان ارتباط برقرار میکنند و با آنها همکاری دارند. تارتار همچنین خاطرات جالبی را هم از دوران حضورش در پرسپولیس مطرح کرد و گفت که علی پروین با برخی بازیکنان “خودمانی” بود.
در ادامه گفتوگوی مهدی تارتار میخوانید: (این گفتوگو پیش از نوروز ۱۴۰۴ انجام شده است.)
* به عنوان سوال اول، میخواهیم درباره خودتان صحبت کنید. مهدی تارتار به عنوان هافبک طراح، فوتبال خود را از کجا شروع کرد و در نهایت چه اتفاقاتی افتاد که به پرسپولیس آمد؟
ما هم مثل همه فوتبالیستهای قدیمی از زمینهای خاکی شروع کردیم. امکانات مثل الان نبود که مدارس فوتبال باشد. در محلهها و زمینهای خاکی بازی میکردیم. یکی از بچه محلهای ما به نام فائق که به باشگاه میرفت از من خواست سر تمرینات تیم اقبال بروم که آن موقع در دسته سوم نوجوانان بود.
* دسته سوم نوجوانان تهران؟
بله! تهران. من فکر میکردم باشگاهیها خیلی قویتر باشند و نزدیک ۱۲ سال داشتم. گفتم نه بابا، ما را چه به باشگاه؟ بالاخره به زور مرا به باشگاه برد. ما به یک زمینی روبروی ورزشگاه شیرودی رفتیم. زمین آسفالتی که دروازههای هندبالی داشت. من در آنجا تست دادم، مربی ما آقا مرتضی بود. فامیلیاش را حضور ذهن ندارم چون خیلی سال گذشته است. تا به توپ ضربه زدم به زمین خوردم. آقا مرتضی بعد زمین افتادنم بالای سرم آمد و از من پرسید متولد چه سالی هستی؟ گفتم متولد ۱۳۵۱. همان موقع ما را انتخاب کرد و از ما مدارک خواست و ما هم وارد چرخه فوتبال شدیم. تا اینکه سالیان سال گذشت و در سن ۲۷ سالگی، از تراکتورسازی یه پرسپولیسمنتقل شدم.
* روند پیشرفت فوتبال شما چطور بود؟ آن سالها خیلی آکادمی و مدرسه فوتبال وجود نداشت. کمی فضا عاشقانهتر بود. فوتبالیستها در زمین خاکی با عشق، فوتبال بازی میکردند و با عشق، هم پیشرفت میکردند.
واقعاً آن موقعها مثل الان پول داخل فوتبال نبود و اصلاً پولی نبود. بیشتر آن عشق و محبوبیت بود یعنی همه دوست داشتند به تیم مورد علاقهشان بروند. ما هم طرفدار پرسپولیس بودیم. آن موقع هم که بازی نمیکردیم، دوست داشتیم یک روز در پرسپولیس بازی کنیم. به هر حال این چرخه چرخید و در سن ۲۷ سالگی به پرسپولیس رسیدیم. ۴ سال در پرسپولیس بازی کردم. ۲ قهرمانی در لیگ داشتیم و دو بار سوم آسیا شدیم. بعد از آن آقا فیروز که پدر خانم من بود از من خواست که به ابومسلم بروم. دوست نداشتم از پرسپولیس جدا شوم ولی آقا فیروز جملهای گفت. ایشان گفت: اگر همراه من به ابومسلم آمدی میتوانی روی من به عنوان یک فامیل حساب کنی. به هر حال پدرخانم من بود. اگر نیامدی اسمی از ما نیاور. ما هم تازه ازدواج کرده بودیم گفتیم نمیشود [که نرویم] چرا که فوتبال تمام میشود ولی آقا فیروز، هست.
* الان میخواهیم درباره انتقالتان به پرسپولیس صحبت کنید. شما از تراکتور به پرسپولیس آمدید. صحبتی که من با خیلی از پیشکسوتها داشتم، میگویند آمدن به پرسپولیس سخت بود و هر بازیکنی را در واقع به این تیم نمیآوردند. وقتی هم بازیکن میآمد خودش با عشق به تیم میآمد یعنی اینطور نبود که دنبال بازیکن بروند و او با ۱۰ تیم صحبت و مذاکره کند و بعد برای عقد قرارداد بیاید.
اصلاً آن موقع علی پروین یک نمایشگاه به نام سورتمه در میدان هفت تیر داشت که بازیکنان به آنجا میرفتند. وقتی علی آقا (پروین) تایید میکرد بازیکنان به آنجا میرفتند.
* آن زمان ناز کردن بازیکن و اینکه بگوید از تیم دیگری پیشنهاد دارم، نبود؟
اصلاً اینطور نبود. ما باید طوری رفتار میکردیم که آنها ما را بپسندند یعنی اصلاً ناز و ادایی برای پرسپولیس نبود. من یادم است که گوشیهای تلفن همراه بزرگی داشتیم که حتی امکان گذاشتن در جیب نبود. من دستم گرفته بودم که علی آقا گفت: “این چیه پسر؟ ما از این چیزها، موبایل پوبایل نداریم. سریع این را بینداز که برود.» گفتم: «چشم آقا، چشم.» من فکر کردم مثلاً کلاس دارد. گوشی را دستم گرفته بودم و رفتم که مثلا من هم موبایل دارم. تازه موبایل آمده بود. علی آقا خیلی برخورد کرد و گفت: «اینجا فقط پیراهن پیراهن پرسپولیس مهم است. باید به عشق این پیراهن به پرسپولیس بیایی. تمرکزت روی تیم و هوادار باشد.» در واقع فضا طوری بود که باید پرسپولیس بازیکن را انتخاب میکرد و باید از یکسری فیلتر رد میشدیم تا جذب پرسپولیس شویم.
* الان قبول دارید که فضا کمی تغییر کرده است؟ در دنیا به دلیل فوتبال حرفهای شرایط تغییر کرده اینجا هم کمی شرایط تغییر کرده است. نمیخواهم بگویم عشق و تعصب نیست اما وقتی بحث پول مطرح میشود بازیکنان به راحتی جابجا میشوند و پیراهن تیم دیگر را میپوشند.
فوتبال در دنیا اینطور شده است. ورود ایجنتها به عنوان مدیر برنامه، حق و حقوق مربیان و بازیکنان و به دلیل مشکلات اقتصادی که وجود دارد ما نمیتوانیم به این مساله ایراد بگیریم چون یک ورزشکار مگر چند سال میتواند به صورت حرفهای بازی کند؟ یا یک مربی چند سال میتواند با استرس ناشی از این شغل کنار بیاید؟ به نظرم نمیشود گفت که این ماجرا بد است چون دیگر فوتبال به یک شغل حرفهای تبدیل شده است. در حال حاضر در فوتبال کشور ما پول زیادی وجود دارد. به یکسری مربیان اینقدر پول میدهیم که جای دیگر میروند و نمیتوانند حتی یک چهارم آن را دریافت کنند. ما این پول داریم که به آن مربیان بدهیم. خیلی خوب است. بیشتر بازیکنان ایرانی خوب پشتیبانی میشوند ولی برای مربی ایرانی هم مثل مربی خارجی ارزش قائل شویم. این همه مربیان خارجی با پولهای سنگین به فوتبال ایران آمدن و رفتند.
* آقا مهدی، شاید این مربیان خارجی پول کار نکرده را گرفتند و رفتند.
واقعاً باید ببینیم چه آورده و بازدهی برای آن باشگاهی که اینها را استخدام کرد و قرارداد بست داشتند. فقط فضای مجازی آرام شود؟ همین! مردم ما یک مقدار متفکرانه به این قضیه نگاه کنند. فقط اینکه پاسپورت و اسم مربی خارجی باشد همه چیز آرام میشود؟ آیا آوردهای برای باشگاه داشته است؟ حالا یک مثال میزنم. آقا مورایس از دوستان خودم در اصفهان بود. آیا بیشتر از یک جام حذفی برای سپاهان جام آورد؟ آن جام حذفی را ساکت الهامی با تیم نساجی که هر سال در خطر سقوط قرار دارد، آورد. آیا یحیی گلمحمدی از برانکو کمتر جام آورد؟ کمی فکر کنیم. این موضوع برای همین چند سال پیش است و خیلی از زمان آن نگذشته است. بنابراین برای مربیان ایرانی و همکارانم، خیلی دلم میسوزد. واقعاً خیلی فرق است چون قراردادهای سنگین را با مربیان خارجی میبندند. وقتی یک ماه حقوق مربیان خارجی دیر میشود، آنها قراردادشان با باشگاه داخلی فسخ میکنند و میروند و کل پولشان را میگیرند ولی ما مربیان ایرانی به خاطر آبرو و شخصیت خودمان کار میکنیم. دوست داریم کار کنیم و ما را بپذیرند و به هر حال موفق شویم و به ما هم در این فوتبال اهمیت بدهند. مگر کم کار میکنیم؟ یا کم بهروز هستیم؟ اصلاً فوتبال روز دنیا به گونهای است که شما از فوتبالهایی که شب پخش میشود میتوانید تمام تاکتیکهای روز دنیا را در بیاورید. خیلی پیچیده نیست. کارهایی که مثلاً گواردیولا در منچسترسیتی انجام میدهد مثل جابجایی مدافعان کناری با هافبکهای کناری یا وسط. شاید مثل فیروز کریمی ۱۵ سال پیش این کار را انجام میداد. یک طرف را خالی میگذاشت و یک طرف دفاع کنار اضافه میشد چون ایرانی بوده میگویند این چه کاری است که انجام میدهد ولی الان به گواردیولا میگویند سبک نوین فوتبال را آورده است. ایرانیان در همه رشتهها و شغلها باهوش هستند و باید به آنها بها داده شود.
* به طور مفصلتر در مورد داستان مربی و خارجی صحبت میکنیم ولی در مورد آن دوران پرسپولیس با علی پروین بیشتر صحبت کنید. خاطراتی که داشتید. شما جزو تیمی هستید که در اولین دوره برگزاری لیگ برتر قهرمان شد. استقلال به ملوان باخت و پرسپولیس با برد فجر در آزادی قهرمان شد. آیا تصور میکردید که در آن روز استقلال حتی نتواند از ملوان مساوی بگیرد؟
خیلی سخت بود. یعنی شانس استقلال نسبت به ما ۸۰ درصد بود و بازی سختی هم به ما خورده بود. فکر کنم فجر “شاغلام پیروانی” بود اگر اشتباه نکنم. خیلی تیم سختکوشی بود و ما واقعاً یک بر صفر بازی را بردیم. آن روز واقعاً یک روز دراماتیک و شیرین شد.
* یادتان است که بعد سوت پایان بازی چه اتفاقی افتاد؟
اصلاً بعد از سوت پایان بازی نمیدانستیم از شادی به کدام سمت چمن آزادی برویم.
* آیا از نتیجه بازی ملوان – استقلال خبر داشتید؟
بله! تا سوت را زدند و فهمیدیم که قهرمان شدهایم هر کسی از یک طرف میرفت. تا اینکه جام را آوردند و مراسم اهدای جام برگزار شد. واقعاً خیلی لذتبخش بود. هیچ وقت فراموش نمیکنیم. چون اولین دوره لیگ حرفهای بود خیلی جذابیت داشت. خیلی چسبید.
* از کار کردن با علی پروین هم بگویید. همیشه هر بازیکنی درباره تیم در دوران مربیگری ایشان صحبت میکند کلی خاطره از آن دوران و اتفاقات درون رختکن تعریف میکند.
علی آقا بیشتر بحث تعصب، شرافت و این چیزها را ملاک قرار میداد. مردم و هواداران را همیشه به رختکن میآورد و جلوی چشمان ما میگذاشت که برای خوشحالی هواداران بیشتر تلاش کنیم. واقعا این خودش، یک نوع انگیزه مضاعف به ما میداد. یادم نمیرفت شبهای بازی با استقلال علی آقا نمیتوانست بخوابد و فردای همان روز از بیخوابی تمام سفیدی چشمانش از بیخوابی و استرس قرمز میشد. برای او خیلی مهم بود که در داربی برنده باشد. واقعاً آن تعصب و غیرتی که با ما انتقال میداد خیلی تحسین برانگیز بود. ما الان دوست داریم به شاگردانمان اینها را انتقال بدهیم یعنی آن پیراهنی که بر تن هر بازیکنی است باید برای آن ارزش قائل شود. پول ملاک نباشد و ملاک تعصب و غیرتش به آن باشگاه باشد.
* از علی آقا داخل رختکن، خاطرهای ندارید؟ از خاطرات بامزهای که رخ داده باشد؟
حالا الان حضور ذهن ندارم. اینقدر درگیر تیم هستیم. دیگر ما خودمان مربی شدیم اینقدر دغدغه داریم. ریز خیلی از چیزها یادم نیست ولی فقط میدانم همیشه احترام خاصی برای بعضی شاگردانش قائل بود و با بعضیها خودمانی بود.
* خیلی خودمانی بود؟
بله! به خودمانیها چیزهایی میگفت که روی آنها تاثیر بگذارد. با خودمانیها راحتتر حرف میزد ولی همیشه با آنهایی که برایشان احترام قائل بود جور دیگری صحبت میکرد و میدانست ک با بازیکنانش چطور صحبت کند.
* گفتید: “داربیها باعث حرص خوردن علی آقا میشد.” یکی از همان داربیها سال ۱۳۷۹ برگزار شد. شما روی نیمکت بودید. نتیجه بازی ۲ بر ۲ شد. مهدی هاشمینسب که از پرسپولیس به استقلال رفته بود در آن بازی گل میزند و یکسری حواشی عجیب و غریبی شکل میگیرد. اصلاً فکر کنم حضور مهدی هاشمینسب در آن بازی باعث درگیری و جنجال طی بازی بود و آخر بازی هم درگیری میان پایان رافت و پرویز برومند شکل میگیرد. شما که روی نیمکت بودید، با کف پا ضربهای به محمد نوازی زدید و شش ماه محروم شدید. از آن بازی و اتفاقات قبل و بعد مسابقه برای ما بگویید.
در آن بازی واقعاً حساسیت بالا بود و آقای هاشمینسب هم به تیم استقلال رفته بود. من در ترکیب اولیه بودم و حوالی دقیقه ۶۵ یا ۷۰ از زمین مسابقه تعویض شدم. فکر میکنم تیم ما عقب افتاد و علی کریمی گل مساوی را زد.
* بله گل مساوی را با ضربه قیچی میزند.
حین بازی، پایان رافت و پرویز برومند درگیر شدند. اگر اشتباه نکنم این درگیری وقتی شروع شد نزدیک به اواخر بازی یا سوت پایان بود. حمید استیلی نزدیک نیمکت ما با محمد نوازی درگیری پیدا کرد. نزدیک نیمکتی که ما روی آن نشسته بودیم. آخر بازی بود که سوت را زدند. بعد از سوت این اتفاق افتاد. من با حمید استیلی رفاقتی هم از قبل داشتم چون در بهمن و پاس تهران همبازی بودیم. سن حمید استیلی هم بیشتر از محمد نوازی بود. ما هم از جوانی در محل خودمان یاد گرفته بودیم، وقتی رفیق ما دعوا میکند نباید بایستیم و نگاه کنیم. دیگر فوتبال را با محل قاطی کردیم و آن اتفاق تلخ افتاد. بعد از محرومیت، واقعاً از نظر فوتبالی خیلی ضرر کردم.
* من شنیدم بابت آن درگیری شما را میخواهند اما شما میگویید من دعوا نکردم و نبودم. بعد فیلم دعوا را جلوی شما میگذارند و خودتان میگویید!
آن داستان، داستان آقا فیروز کریمی است که من جوان بودم. ۲۷ یا ۲۸ ساله بودم. بعد از بازی فهمیدیم عجب اشتباهی کردیم. گفتیم الان اینها فیلم همه صحنهها را گرفتهاند و ما قطعاً محروم میشویم. با خودرویم مشغول رفتن به خانه بودم که دیدم گوشیام زنگ میخورد و آقا فیروز پشت خط است یعنی به موبایلم زنگ زد. گفت: مهدی چطوری؟ گفتم داغان هستم. بالاخره یک اتفاقی افتاد و ما هم یک اشتباهی کردیم. گفت: برای چی؟ تو که کاری نکردی. گفتم مگر صحنهها را نشان نداد؟ گفت من صحنه را دیدم. خیلی جدی به کمیته انضباطی میروی و میگویی من رفتم که این دو عزیز (حمید استیلی و محمد نوازی) را از هم جدا کنم. وقتی دیدم جمعیت زیاد و تجمع است نتوانستم وارد آن تجمع شوم. مجبور شدم بپرم. در حین پریدن استوکم به کمر آقای نوازی خورد. من عذرخواهی میکنم. به همین راحتی. من گفتم: جدی میگویید آقا فیروز؟ گفت: من خودم بارها دیدم. نگران نباش. گفتم: چشم آقا. ما هم فیلمها را ندیدیم و به کمیته انضباطی رفتیم. علی انصاریان خدابیامرز، استیلی، نوازی، پایان رافت، پرویز برومند و خیلی از بچههای دیگر در کمیته انضباطی بودند. همه ناراحت بودند. تا من این را گفتم همه از خنده ترکیدند. رییس کمیته انضباطی هم گفت: به به. اینجا آمدی و دروغ هم میگویی؟ قرار بود شما ۳ ماه محروم شوید. با این دروغی که گفتید شما را ۶ ماه محروم میکنیم. این هم چوب آقا فیروز بود دیگر!
* یک چیزی را باید اضافه کنیم. چند وقت پیش که در ایسنا با ستار همدانی مصاحبه کردیم قائل به این بود که برای پرویز برومند یکسری نقشه داشتند که در آن داربی درگیری ایجاد کنند. بعد ایشان گفتند همین نقشه را در مورد من هم داشتند.
در رختکن علی آقا هیچ وقت از این چیزها نمیگفت. اصلاً چنین چیزی نبود که شما بروید روی فلان بازیکن تاثیر بگذارید و باعث اخراجش شوید. اصلاً اینجوری نبود.
* از ورودتان به عرصه مربیگری بگویید. شروع کارتان از راهآهن بود و سالها به عنوان مربی کار کردید. حالا به عنوان مربی تراز اول شناخته میشوید. از روزهای مربیگری و فعالیتتان در این حوزه صحبت کنید.
واقعاً من اوخر دورانی که فوتبال بازی میکردم به مربیگری علاقهمند شدم و رفتارم بهگونهای بود که مربیانم به من میگفتند که تو میتوانی مربی شوی. با توجه به اینکه با اطرافیانم در جریان بازی خوب صحبت میکردم. هم علاقه و هم به گفته مربیانم استعداد داشتم. وارد این چرخه شدم و نمیدانستم که قرار است به عنوان سرمربی وارد این چرخه شوم. میخواستم مثل خیلی از دوستان دیگر از کارهای دیگر و دستیاری شروع کنم. ولی از شانس خوبم اواخر زمان بازی فوتبالم در راهآهن، باشگاه بودجه نداشت که مربی دیگری بیاورد. یک مربی به نام برنس که هلندی بود آورده بودیم. من هم کنار او همزمان با بازی، مربیگری هم میکردم. در اصل در یک مقطع کوتاه دستیار آقای برنس بودم. بعد ما نتایج بدی کسب کردیم و به انتهای جدول رفتیم و خطر سقوط را احساس کردیم. آقای انصاریفرد هر کجا که هستند، یادشان بخیر چون سال قبلترش هم داود مهابادی را وارد چرخه مربیگری فوتبال کرد و بعد نوبت من شد. به من گفت نمیتوانیم مربی دیگری بیاوریم. شما بازی و مربیگری کن. اولش به آقای انصاریفرد گفتم آقای برنس را نگه دارید چون من همکار او هستم و صحیح نیست که جای او را بگیرم. گفت: نه! ایشان باید برود. اگر قبول نمیکنید ما برویم و یک مربی دیگر بیاوریم چون واقعا تیم نیاز به شوک داشت. من چند سال در راهآهن بازی کرده بودم و تیم ریشهدار راهآهن را دوست داشتم. تیم ریشهداری بود. از لیگ یک با راهآهن به لیگ برتر آمدیم.
دوست نداشتم تیم سقوط کند. بنابراین پیشنهاد مربیگری راه آهن را قبول کردم و خداراشکر در دو مقطع توانستیم راه آهن را در لیگ برتر حفظ کنیم. از آن به بعد کارم شروع شد. تیمهای کم بضاعت به دلیل جوانی سراغ ما آمدند چون ۲ سال راه آهن را در لیگ برتر نگه داشته بودیم. از آن به بعد تیمهایی که در میانه راه به مشکل بر میخوردند سراغ ما میآمدند. مثل تیم داماش که در وسط فصل ابراهیم قاسمپور استعفا کرد. به دلیل مشکلی که برای مالک باشگاه به وجود آمد. من در آن شرایط سخت رفتم و کار کردم و در پایان فصل تیم هفتم شد یعنی در تاریخ داماش بالاترین رتبه همین هفتم بود که با ما به دست آمد. بعد از آن به گسترش فولاد، گهر درود و همه تیمهایی که بضاعت مالی نداشتند و فقط میخواستند در لیگ بمانند رفتم. ما هم نشان دادیم در این کار تخصص داریم یعنی هر جایی رفتیم تیم را در لیگ برتر نگه داشتیم. کم کم جنگیدیم و بالا آمدیم و به تیمهای یک مقدار بهتر مثل پارس جنوبی جم که در مقطعی شرایطش خوب بود، پیکان تهران و نفت مسجد سلیمان رفتم. دیگر از اول فصل خودم تیم میبستم و تیمهای خوبی هم جمع میکردیم. ذوبآهن از نظر ساختاری یک مقدار شرایط بهتری داشت که ۳ یا ۴ سال پیش آنجا بودیم. دوباره بعد ذوبآهن به ملوانی رفتم که شرایط خوبی داشت. توانستیم نتایج خوبی کسب کنیم. الان هم در خدمت تیم خوب و با ساختار گلگهر هستم. جالب اینجاست که من اکثر تیمهایی را که تحویل گرفتم در خطر سقوط بودند ولی ما همیشه این تیمها را آوردیم و رتبهشان را تک رقمی کردیم. یعنی بهترین نتایج خیلی باشگاهها با من به دست آمد یعنی نفت مسجد سلیمان و پارس جنوبی جم که پنجم شد. پیکان هفتم شد. ملوان ششم شد.
* پارسجنوبی جم را که اصلاً خودتان به لیگ برتر آوردید.
بله! از لیگ یک به لیگ برتر آوردیم و حتی سال اول حضور در لیگ برتر پنجم شدیم. حتی یک نیمفصل رقیب تیم پرسپولیس بودیم و در رتبه دوم یا اول جدول بودیم. ولی مشکلات مالی پارس جنوبی به ما آسیب زد و پنالتی هم تاثیرگذار بود. در بازی ۶ امتیازی تیم ما آنقدر پنالتی خراب کرده بود. محسن فروزان در تمرینات مدعی بود پنالتیزن است و خوب هم پنالتی میزد. در آن مقطع پنالتی بازی مقابل پرسپولیس، پنالتی را به فروزان دادم. توپ به دو تیر برخورد کرد و به گل تبدیل نشد. بازی ۶ امتیازی را از دست دادیم و خیلی از هواداران پرسپولیس از دست من ناراحت شدند که چرا پنالتی را به فروزان دادم ولی من هر جایی کار کردم اولویتم تیم خودم است. چون من از آن باشگاه، حقوق گرفتم. باید با خیال راحت از آن پول در زندگیام استفاده میکردم و به حلال بودن پولی که استفاده میکنی باید اعتقاد داشته باشی ولی آن پنالتی گل نشد و ما از پرسپولیس عقب افتادیم.
* شما به هواداران پرسپولیس اشاره کردید. هر وقت قرار است با پرسپولیس بازی کنید حواشی قبل بازی شروع میشود و حتی طرفداران دیگر تیمها میگویند شما پرسپولیسی هستید و تیمهای شما بازی واقعی خودشان را مقابل این تیم انجام نمیدهند. یک آمار جالبی هم مقابل این تیم دارید. ۱۱ باخت، ۵ یا ۶ مساوی و ۳ مرتبه فقط توانستید مقابل این تیم برنده شوید. این آمار شائبه را خیلی زیاد میکند. همیشه میگویند پرسپولیس جلوی تیمهای مهدی تارتار کار خیلی سختی ندارد. دلیلش فکر میکنید چیست؟
در این سالهای که من مربیگری کردم. معمولاً تیمهای کم بضاعت در اختیارم بوده است. تیم مدعی نبوده که من بروم پرسپولیس، استقلال و سپاهان را به راحتی شکست بدهم یا تراکتور الان. وقتی مربی مثل من ۱۶ سال در لیگ برتر انجام بدهد. بازیهای زیادی مقابل پرسپولیس و استقلال و سپاهان انجام میدهد. من نمیتوانم با تیمهای کم بضاعت بیشتر از ۳ یا ۴ بازی مقابل پرسپولیس و استقلال برنده باشم. الان فکر کنم مشابه چنین آماری را مقابل استقلال هم دارم. یعنی من نمیدانستم. چند وقت پیش میگفتند جلوی استقلال ۱۱ باخت دارم. جلوی سپاهان هم قطعاً، باید ۸، ۹ یا ۱۰ مسابقه را باید باخته باشیم. چطوری من بتوانم با نفت مسجد سلیمان پرسپولیس و سپاهان را شکست بدهم؟ خب یک بار هم برنده شوید؟ خیلی است. شما مربیان جوان ما را در نظر بگیرید. فکر کنید، آمار آنها ۱۵ یا ۱۶ سال دیگر شبیه خودم است. وقتی تیم مدعی دستشان نباشد چطوری میخواهند برنده شوند؟ زورشان نمیرسد. حالا ما توانستم ۵ یا ۶ بار مساوی کنیم و ۳ بار هم برنده شویم. فکر کنم آمارم از خیلی مربیان ایرانی بهتر باشد که توانستم حداقل ۳یا ۴ بار اینها را ببرم.
* شما یک مقطع هم در پرسپولیس به عنوان دستیار آقای علی دایی کار کردید.
من یک مقطع از راهآهن جدا شدم و خیلی کوتاه در حد ۳ ماه، دستیار آقای دایی بودم. تیم ما در بالای جدول یا صدر بود ولی وقتی راهآهن به شرایط بد جدولی رفت آقای کربکندی سرمربی این تیم بود که استعفا کردند یا جدا شدند. من جایگزین ایشان شدم.
* شما دوست نداشتید به عنوان دستیار ادامه بدهید. درست است؟
من به مربیگری علاقه داشتم و سرمربیگری هم در اصل کار سختی بود ولی علاقه داشتم. دوست داشتم به عنوان سرمربی فعالیت کنم ولی دستیار آقایی دایی بودن هم افتخاری بود که نصیب ما شد.
* در چند سال اخیر هر وقت صحبت از تغییر سرمربی پرسپولیس بوده، شما هم جزو گزینهها مطرح شدید. فکر میکنید بتوانید یک روز روی نیمکت تیمی بنشینید که از بچگی طرفدارش بودید و در دوران بازی، برای آن به میدان رفتید؟
من خودم فعالیت میکنم، شاید خیلی صحیح نباشد درباره پرسپولیس صحبت کنم. آنها مربی دارند ولی نظرم هر اتفاقی باید در زمان خودش بیفتد یعنی زمانی شما باید به یک تیم پرطرفدار بروید که حداقل ۷۰ یا ۸۰ درصد هواداران شما را بپذیرند ولی وقتی میبینم هنوز شرایط آن طور نیست دوست ندارم وارد باشگاهی شوم که هوادارانش راضی نباشند. هر وقت ما را پذیرفتند و زمانش فرا رسید. اولویت من از حالا به بعد گلگهر است تا زمانی که مرا بخواهند یعنی با تمام تمرکزم فقط به گلگهر فکر میکنم. یک مربی حرفهای باید هم اینطوری باشد.
* در این سالها با شما به طور جدی برای هدایت پرسپولیس صحبت شده است؟
در یک مقطع زمانی که آقای انصاریفرد مدیرعامل باشگاه بودند با من صحبت داشتند که آقا یحیی به تیم رفتند.
* یعنی بعد از جدایی کالدرون، همزمان با مذاکره با یحیی گلمحمدی با شما هم صحبت کردند.
بله! گزینهها آقا یحیی و من بودیم. با من هم صحبت کردند ولی آقا یحیی به تیم پرسپولیس رفت.
* کار کردن در تیمهای بزرگ خیلی سخت است اما همیشه تیمهای بزرگ به دنبال مربی خارجی می روند. از بالای جدول شروع کنیم تراکتور با اسکوچیچ، سپاهان با مورایس شروع کرد و حالا با کارترون ادامه میدهد. پرسپولیس با کارتال مشغول همکاری است و قبل آن هم مربی خارجی داشت. شما در ضمن به این مورد اشاره کرد که اگر قرار است به تیمی بروید باید ۷۰ تا ۸۰ درصد هواداران تو را بخواهند. هواداران مربی خارجی را به صرف دیدن رزومه و بدون دیدن عملکرد میخواهند اما چرا مربی ایرانی نمیتواند در این تیمها کار کند؟ اگر برانکو را که از پرسپولیس رفت فاکتور بگیریم خیلی از جامها را مربیان ایرانی کسب کردند و آن طرف هم در استقلال همه جامها را مربیان ایرانی برای این تیم آوردهاند. مربی خارجی برای آنها جام لیگ برتر نیاورده است.
این موضوع فقط مربوط به فرهنگ ما ایرانیان میتواند باشد. رسانهها تاثیرگذار هستند و آنها باید پای کار بیایند و از مربیان ایرانی حمایت کنند. وقتی اسم مربی خارجی میآید حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد هواداران در پشت او قرار میگیرند. حداقل ۷ یا ۸ بازی تحمل میکنند. این به نظرم درست نیست. ما استقبال میکنیم. اگر مربی باکیفیت خارجی بیاید به فوتبال ما کمک میکند. این مربیان با کیفیت اگر به فوتبال ایران بیایند و اجازه بدهند به سر تمرین آنها میروم و از آنها یاد میگیرم ولی واقعاً ببینید نتایجشان چطور است. وقتی ۲ یا ۳ هفته نتایج موسیمانه با استقلال خوب شد هواداران گفتند بروید با ایشان تمدید کنید. بعد از هفت یا هشت هفته دیدند تغییری نداشته است. در نیم فصل تیم را تعطیل کرد و رفت. به جای اینکه بیاید تفکراتش را در نیم فصل پیاده کند. تمرینات را در تعطیلات رها کرد و رفت و در برگشتش این نتایج را کسب کرد. سهراب بختیاریزاده جای او آمد و نتایج خوبی گرفت با اینکه تجربه خیلی بالایی هم نداشت.
* موسیمانه خیلی راحت فسخ کرد و رفت.
به خاطر اینکه حقوقش کمی عقب افتاد. یک طرفه رفت و کل پولش را هم می خواهد بگیرد ولی سهراب که نتایجش بهتر بود چرا نگفتند سهراب را نگه دارید؟ چرا هواداران نخواستند سهراب بماند؟ چون یک مربی ایرانی است.
* مجتبی حسینی در نشست خبری یک بار به نکته جالبی اشاره کرد. کاری به پاسپورت مربی نداشته باشید. به خوب و بد بودن و نتایجش نگاه کنید.
اصلاً به اسم ما توجه نکنند. بیایند و کارنامه ما را در نظر بگیرند. آیا یک مربی خارجی میتواند از آن همه سختی عبور کند و به تیم گلگهر برسد؟ ببینید ما در چه تیمهایی نتیجه گیری کردیم و رفتیم. بروند این آمار را دربیاورند. قهرمانی با پرسپولیس، استقلال و سپاهان که سخت نیست. شما بیایید با یک تیم بیبضاعت، داغان و به هم ریخته تک رقمی شوید. شما با راه آهنبه فینال حذفی بروید. با نفت مسجد سلیمان به جمع ۴ تیم پایانی جام حذفی بروید. فکر میکنید رقم زدن بهترین نتایج یک تیم با کمترین بضاعت کار راحتی است؟ هر کسی از اینجاها عبور کند و بالا بیاید او مربی است. نه اینکه شما بهترین بازیکنها را داشته باشید و چشم بسته ارنج کنید. شما ۲ بر صفر جلو هستید. در چنین شرایطی نتیجه نگیرید فاجعه است. شما اگر با پرسپولیس، استقلال، سپاهان و تراکتور امسال قهرمان شوید که کار بزرگی نکردید. دیگر چه میخواهند؟ اگر با این امکانات در کورس قهرمانی نباشید واقعاً مربی ضعیفی هستید.
* قبول دارید بعضی مربیان خارجی برای تمرین، دانشافزایی و … وقت نمیگذارند. شما الان به این نکته اشاره کردید که مربی خارجی خوب بیاورند، من میروم به آنها نگاه میکنم و از آنها یاد میگیرم. یا فلان بازی خارجی را نگاه می کنم از آنها تاکتیک برمیدارم و نگاه میکنم. در حال حاضر خودتان روزی چند ساعت برای کارتان وقت میگذارید؟
من از سالی که شروع کردم تا حالا، هنوز شغل اصلیام فوتبال است یعنی شغل فرعی وجود ندارد. من شغل دوم ندارم و باید وقت بگذارم. میدانید چه کسانی وقت نمیگذارند آنهایی که ۳ تا رستوران دارند و تجارت میکنند. آنها نیاز ندارند برای فوتبال وقت بگذارند. فقط وقت خودشان را روی لابی میگذارند. آنها کار ما را خراب کردند. آن مربیانی که وقت نمیگذارند واقعاً کار برخی مربیان زحمتکش را زیر سوال بردند. تمام پولی را که از رستورانها و باشگاهها در میآورند جای دیگر خرج میکنند تا فقط تیم خوب بگیرد. این کار ما را خراب کرده است. یکسری مربیان من اسم نمی آورم واقعاً زحمت میکشند. کاری ندارد. شما نمیتوانید بیشتر از ۸ ساعت بخوابید باید بقیه زمانت را کار کنی. شاید یک روز تعطیل در هفته باشد تا بتوانی در کنار خانواده باشی ولی متاسفانه یکسری مربیان “بیزنسمن” هستند و کار فوتبال نمیکنند و کار دیگر انجام میدهند. آنها میخواهند شهرت فوتبال را داشته باشند که در کارشان موفق باشند. کارشان هم غیرفوتبال است.
* باید قبول کنیم که برخی از مربیان خارجی که به فوتبال ما آمدند موفق بودند. شما اگر بخواهید ۳ مربی تاثیرگذار خارجی را که در فوتبال ایران چه در رده ملی یا باشگاعی تاثیرگذار بودند نام ببرید. نام چه کسانی را خواهید برد؟
به نظرم، برانکو جزو مربیانی بود که خیلی تاثیرگذار بود چون پرسپولیسی را تحویل گرفت که چند سال شرایط خوبی نداشت. او شخصیت را به پرسپولیس برگرداند. قبل از برانکو هر مربیای آمد کمی شرایط بد شد، آن هم به خاطر نقل و انتقالاتشان بود ولی بعد از برانکو هر مربیای آمد پرسپولیس قهرمان را تحویل گرفت. تاثیر برانکو در فوتبال ما خیلی زیاد بود. حالا در کنار او، از کیروش هم میتوانیم به نیکی یاد کنیم. چون حداقل ساختار دفاعی را به اکثر مربیان یاد داد. به خصوص در آن شروع کارش و در دو یا ۳ سال اول ساختار دفاعی قوی برای تیم ملی ما ساخت و مربیان ایرانی الگوبرداری کردند. حالا امیدوارم آقای کارتال و کارترون هم با توجه به رزومهای که دارند به فوتبال ما کمک کنند.
* نکتهای که همیشه برای خودم وجود دارد. آقای برانکو ۴ سال پرسپولیس را قهرمان کرد. کیروش ۲ مرتبه تیم را به جام جهانی برد. به زعم برخی کارشناسان عملکردش موفق هم بود. ما در تیم ملی یا پرسپولیس، مدیرانی نداشتیم که بروند مربیان یا بازیکنان جوان را در کنار این مربیان بگذارند و از آنها یاد بگیرند. پرسپولیس بعد این همه سال مربی خارجی داشتن، یحیی جای دیگر مشغول کار بود که به پرسپولیس آمد. در کنار مربی خارجی مربی جدیدی نبوده که از او استفاده کنند. وقتی یحیی میرود به چه کنم، چه کنم میافتند. اسمار میآید که دستیار یحیی بوده و بعد آن نمیتوانند بگویند فلان مربی ایرانی کنار گزینه خارجی بوده و از او یاد گرفته، حالا میتواند به تیم کمک کند؟
این ضعف مدیریت باشگاههاست. در قرارداد مربیانی که میآورند این بند را قرار نمیدهند که مربی بومی همباید کنار شما باشد و یاد بگیرد. حالا درست است که الان کریم باقری در کنار مربی خارجی حضور دارد اما او هیچ وقت نمیخواهد سرمربی باشد. باید یک استعداد را کنار این کادر بگذاری تا آموزش ببیند، الگوبرداری و کسب تجربه کند. کم کم او را به سرمربی تیم تبدیل کنید یا کیروش که اصلاً چیزی را نمیپذیرفت. حالا اصلاً آن موقع مربی ایرانی کنارش مارکار آقاجانیان بود.
* سالها مارکار با او کار کرد و الان…
یعنی کسانی بودند که روی آنها سرمایهگذاری نشده است. بنابراین به نظرم این ضعف مدیریت است که در قراردادهایشان این بند را قید نمیکنند. یا آن مربیان آنقدر از شرایطی که کشور ما دارد سو استفاده میکنند. من شنیدم آقای ماتزاری … اسمشان درست است؟
* بله آقای والتر ماتزاری.
من شنیدم یکسری آپشنهایی در قرارداد پیشنهادی بود که اصلاً ما ایرانیها در صورت پذیرش چنین بندی زیر سوال میرویم. برای کشورمان هم خوب نیست.
* هیچ تضمینی هم برای موفقیتشان نیست. حالا اگر موفق باشد میگویند یک دستاوردی داشته.
برای کشورمان با این قدمت و تاریخ خوب نیست هر آپشن یا چیزی را بپذیریم. نباید خودمان را خار و ذلیل کنیم. این همه پول بدهیم و بعد این همه هم کوچک شویم؟ وقتی شما پول خوب میدهید باید از بالا نگاه کنید. باشگاه بزرگ استقلال نباید خودشان را کوچک کنند.
* قصد داریم درباره دلالی در فوتبال هم صحبت کنیم. در بخش جابجایی بازیکنان که زیاد است و در حوزه مربیان هم به بخشی از کارهای دلالان اشاره کردید. قبول دارید بخشی از این دلالان به سمت آوردن مربی خارجی بیکیفیت رفتند چرا که سود در این قضیه است؟ مربی خارجی بیاورد، پول دلاری بگیرد. بازیکن هم خیلی راحت از همان دلال بگیرد.
کاملاً درست میگویید. متاسفانه در حال حاضر هم بحث قیمت ارز است که خیلی بالاست هم اینکه وقتی مربی خارجی از کانال یک ایجنت به باشگاهی میآید طبیعتا بازیکنان آن ایجنت هم جذب میشوند. در خیلی از باشگاههای ما شاهد این قضیه بودیم. این مساله به آن باشگاه آسیب میزند و آن پولی که هزینه و از کشور خارج میشود. یکسری بازیکنان کم کیفیت، نمیگویم بیکیفیت چون شناختهشده هستند. این بازیکنان توسط آن ایجنت جذب میشوند و ایجنت مدنظر همه کاره باشگاه میشود. باید اینجور مسائل را بررسی و سختگیری کنند. نباید اجازه بدهند چنین اتفاقاتی بیفتد. آنها تحت کنترلش هستند و میتواند هر کاری را انجام بدهد. بنابراین باید کمیته اخلاق خیلی حواسش به این مساله باشد. دلیلی ندارد وقتی ایجنتی مربی خارجی به باشگاهی میآورد، دلیلی ندارد همه بازیکنان تحت قرارداد ایجنت مدنظر جذب باشگاه شوند.
* در مورد بازیکنان خارجی بیکیفیت چطور؟ الان مثلاً باشگاهی داریم که ۵ بازیکن خارجی آورده که به ۳ تا از این بازیکنان در نیم فصل گفته خدانگهدار. یا همین پرسپولیس، لوکاس را آورد. اصلاً پرسپولیس در چند سال اخیر اگر تعداد گلهای همه بازیکنان خارجی را جمع ببندی به جز لوکادیا، روی هم رفته ۱۴ یا ۱۵ گل نزدند. استقلال هم همینطور در فرآیند جذب بازیکن خارجی خوب عمل نمیکند و باشگاههای دیگر تقریباً. در این مورد هم نظرتان را بگویید.
ما باید یک واقعیت را بپذیریم. هر بازیکنی به کشور ما نمیآید چون خودم یک بازیکنی را اول فصل آوردم ولی من قبل او ۱۰ بازیکن دیگر را میخواستم. یعنی هر ۱۰ تا به نحوی نیامدند. ما مجبور میشویم بازیکنانی را بیاوریم که به کشور ما میآیند. بعد به اینجا میآیند و میبینیم که با فرهنگ کشور ما جور در نمیآیند. یا کیفیتش آن چیزی که فکر میکردید نیست. اینطور میشود که خیلی از بازیکنان خارجی به کشور خودشان برمیگردند و باید ضرر و زیان آنها را بدهی. واقعاً برای بازیکنان خارجی اولویت آخرشان بازی در ایران است. به خاطر پول میآیند. فقط قصد دارند بیایند پول را بگیرند و بروند. به خاطر تحریمها و شرایط اقتصادی که هست ما باید به مربیان و بازیکنان خارجی باج بدهیم تا به کشور ما بیایند.
* رضا درویش دائم میگفت مربی خارجی به ایران نمیآید.
مربی و بازیکن خوب نمیآید. یعنی باورتان نمیشود من ۸ یا ۹ بازیکن را خواستم ولی به کشورهای دیگر رفتند. در آخر ما بازیکن خارجی آوردیم که ذخیره فنرباغچه بود. اینجا آمد و جواب نداد، نیم فصل گفتیم او را نمیخواهیم.
* یعنی میخواهید بگویید همه دلایل جذب خارجیهای بیکیفیت به مربی خارجی ربطی ندارد. یک بخشی هم نیامدن بازیکنان و حتی بودجه باشگاههاست.
به هر حال از نظر بودجهای هم ما خیلی قوی نیستیم. خیلی از بازیکنانی که مدنظر داشتیم راهی لیگ یک فرانسه شدند چون دلار در کشور ما گران است و برای ما چنین قراردادهایی خیلی سنگین در میآید ولی در کشورهای دیگر اینطور نیست.
* میخواهم درباره پدیده دیگری هم در فوتبال صحبت کنیم. موضوع جادو و جنبل در فوتبال. موضوعی که با اسم خوبان عالم در فوتبال ما خیلی معروف شده است. میخواهم بدانم در سالهای بازی فوتبال و مربیگری چنین شرایطی را دیدید؟ چه تیم روبروی شما چه تیم دیگری که شما شنیده باشید؟
هر مربی که بگوید این جادوگران به او پیام ندادند یا زنگ نزدند دروغ میگوید. دقیقاً یادم است که ۱۶ سال پیش که تیم من در خطر سقوط بود دائم با من تماس میگرفتند و من جواب نمیدادم. پیامهای جادوگران این بود که اگر میخواهی تیمت در لیگ بماند باید این کار را انجام بدهی. آن کار را انجام بدهی. حداقل یک جواب پیامک خالی به ما بده. همه این موارد را نگه داشتم و حتی به کمیته اخلاق بردم. من به خدا گفتم خدایا یک بنده چقدر باید پررو باشد که بگوید نتیجه را من رقم میزنم. بیا سمت من. خدایا خودت میدانی. حواست هست و کمکم کن. خدا شاهد است هر ۲ سالی که تیم من در آخر جدول چنین وضعی داشت روز آخر در لیگ ماند. نمیدانم یادتان هست یا خیر. یک سال تیم پاس افتاد و سال بعد تیم دیگر افتاد و تیم من ماند. یعنی کافی است که یک مقدار ضعیف النفس باشی و یک پیام خالی به آنها بدهی. دیگر آلوده شدی. از روز اول درگیر این بازیها نشدیم چون توکل ما به خدا بوده است. مربیانی که درگیر این بازیها میشوند به نظرم ضعیف النفس هستند.
* از این تعداد مربیان زیاد هستند.
خیلی زیاد هستند و ثابت شده است. من نمیدانم چرا…
* روبروی تیم شما چنین کارهایی کردند؟
بازی کردند. یکسری حرف و حدیثهایی هم به وجود آمد.
* مثلاً چه کار کردند. شما از کجا فهمیدید؟
به بازیکن من مثلاً یک بازیکنی پیام میداد که اگر بازی کنی رباط تو پاره میشود. فلان جادوگر گفته است و نباید بازی کنی. اصلاً این حرفها یعنی چه؟ در یک بازی یکسری حرف و حدیثها به وجود آمد. مصاحبه شد و ناراحت شدم و راجع به این مسائل حرف زدم. به هر حال از همدیگر گذشت کردیم. به هر حال آدمهای ضعیف النفس هستند که به این جور چیزها اعتقاد دارند. اول از همه ما یاد گرفتیم که زحمت بکشیم. من میگویم خدا شانس را به آدم زحمتکش میدهد. هر چقدر بیشتر تلاش کنی بیشتر به تو شانس میدهد. همیشه به بازیکنانم میگویم. با توجه به تجربهای که داریم این دنیا این موضوع را به ما نشان داده است که هر چقدر تلاش کنی لطف و عنایت خداوند به تو بیشتر میشود. باید این کار را بکنید. نه اینکه آلوده افراد اینچنینی بشوی. اگر آنها توانمند بودند زندگی خودشان را درست میکردند. چرا از مربیان طلب پول میکنند؟ خودت یک کاری کن نیاز به پول مربیان و بازیگر نداشته باشند. آنها نمیتوانند برای آدم کاری کنند.
* قصد داریم درباره موضوع دیگری که در فوتبال ما وجود دارد صحبت کنیم؛ بحث شرطبندی. این بحث که از لحاظ خودش قابل پیگیری است اما بحث دیگری تحت عنوان تبانی برای دستکاری در نتایج هم وجود دارد. آیا شما در فوتبال به عنوان بازیکن یا مربی با این پدیده روبرو شدهاید؟
در رابطه با شرط بندی کسی جرأت نکرده با من تماس بگیرد ولی اوایل کارم در مربیگری یک شخصی با من برای دیدن داور زنگ زد. در تماس دوم صدای ایشان را ضبط کردم.
* یعنی گفتند که بروید داور بازی بعدی را ببینید.
بله! یک نفر زنگ زد که با پول میشود داور را دید. تیم ما در خطر سقوط بود. من صدای ایشان را ضبط کردم و به کمیته اخلاق بردم. در آن مقطع آقای علیپور رییس کمیته اخلاق بودند. صدا را تحویل ایشان دادم ولی نمیدانم کار ایشان به کجا رسید؟
* یعنی اصلاً پیگیری نکردند؟
فکر کنم پیگیری کردند چون بعدها که ایشان را دیدم گفتند که پیگیری کردند ولی منظورم این است که به خاطر پول و مشکلات اقتصادی، فساد هست ولی باید مربیان را مراقبت و در اصل نظارت کرد یعنی آن مسئولی که بالاتر است حواسش به مربیان باشد. تا وقتی که من اوکی ندهم اتفاقی در باشگاهم نمیافتد. آنها سراغ مربیان میآیند.
* یعنی میگوید اگر قرار بر تبانی برای دستکاری نتایج یا شرطبندی باشد به سراغ مربیان میروند؟
مربی یا مدیرعامل. شرط بندی را شرطبندها با خود بازیکن هم انجام میدهند. بیشتر با بازیکن هماهنگ میکنند.
* مثلا فلان موقع پنالتی بده، کرنر بده یا گل نزن؟
بله! اینها با بازیکن است.
* مربی متوجه این موضوع نمیشود؟
مربی با دیدن فیلم مسابقه این صحبت را مطرح میکند.
* مثلا نشده برای تیم شما چنین اتفاقی بیفتد؟ یا بازی دو تیم دیگر را برای آنالیز مشاهده کنید مثلا به چنین مسائلی شک کرده باشید؟
من چون در بحث انتخاب بازیکنان خیلی از نظر اخلاقی دقت میکنم.
* منظورم تیم مقابل بود. به خودشان گل به خودی بزنند یا کاری کنند که…
برای ما پیش نیامده است. من چیزی ندیدم یا حداقل یادم نمی آید ولی معمولاً پیش نیامد. یک بار مربی راه آهن نه گسترش فولاد شدم. تیم راه آهن آمد در تبریز از تیم ما ۴ گل خورد. آن بازی چون فکر می کردند که تیم سابق من بوده، بازیکنان ما شُل کار کردند. اصلا امکان ندارد. یک چیزی را خودم یاد گرفتم و به بازیکنانم یاد دادم؛ یک پولی را که به خانه می برید باید به فرزندان، خانواده، مادر، پدر و برادر یا خواهرتان می برید باید حلال باشد وگرنه آن لقمه از هزار تا خار بدتر است. به بازیکنانم گفتم پول باید حلال به زندگی برود. برای من یا حتی تیم روبرو چنین چیزی پیش نیامده است.
* در مورد مربی ایرانی و خارجی صحبت کردیم که مربیان ایرانی این قابلیت را دارند که حتی در تیمهای بزرگ حتی در تیم ملی مربیگری کنند. از شما هم پیش از انتخاب امیر قلعهنویی، برای تیم ملی برنامه گرفتند؟
من در آن مقطع تشکر کردم و انصراف دادم. عذرخواهی کردم چون فکر کردم در شرایطی نبودم که بتوانم به تیم ملی کمک کنم. حتی من از آقای قلعه نویی درخواست کردم بپذیرد چون شرایطش را در آن مقطع داشت. افتخارات و شرایطش را داشت. خوشحالم از اینکه آقای قلعه نویی قبول کرد. الان هم چیزی کمتر از مربیان خارجی تیم ملی نداشته و حتی بالاتر از مربیان خارجی است.
* اما انتقاد به امیر قلعهنویی زیاد است.
طبیعی است چون او مربی ایرانی است. آقای یحیی گل محمدی آن همه نتایج خوب با پرسپولیس گرفت ولی تا چند بازی نتیجه نگرفت او را با بطری در ورزشگاه زدند. واقعاً آن روز که این اتفاق افتاد خیلی ناراحت شدم. اصلاً نمیشد پذیرفت که چرا هواداران ما را نمیپذیرفتند. یحیی گلمحمدی این قدر جام کسب کرده است. یا امیر قلعه نویی این همه جام در استقلال و سپاهان داشته است. الان هم سرمربی تیم ملی کشورمان است و نتایج خوبی گرفته است.
* جام جهانی بعدی با ۴۸ تیم برگزار میشود. فکر میکنید کار تیم ملی با امیر قلعهنویی برای صعود از گروه چطور است؟
این همه فرصت به کیروش داده شد مگر از گروه بالا رفتیم؟ یک بار هم به این مربی فرصت بدهید. از کجا معلوم شاید موفق شد. شناختش روز به روز نسبت به تیم ملی بیشتر شده است. بازیها و نتایج ما بهتر شد. بنابراین ایرانیان یک فرصت به مربی ایرانی فرصت بدهیم.
* آقای تارتار تشکر از اینکه با ما صحبت کردید. اگر نکتهای هست که ما درباره آن سوال نپرسیدیم و شما قصد صحبت دارید بفرمایید.
از مدیریت باشگاه باید تشکر کنم که همه امکانات را برای ما فراهم کردند. تنها سالی است که برای تمرینات خودمان دغدغه نداریم. همه زیرساختها و ساختارها فراهم است. انشاءالله بتوانیم در پایان فصل نتایج خوبی به دست بیاوریم و هواداران خودمان را خوشحال کنیم. در سالهای آینده برای قهرمانی لیگ برتر بجنگیم و حتی همین امسال برای حذفی، بتوانیم برای قهرمانی بجنگیم.
* با توجه به حضور استقلال و سپاهان چقدر شانس برای قهرمانی تیم خودتان در جام حذفی قائل هستید؟
ما توانستیم تراکتور را در اولین بازی در تبریز حذف کنیم. وقتی شما میتوانید تراکتور را که مدعی قهرمانی در لیگ برتر است در تبریز حذف کنید بنابراین میتوانید یکی از مدعیان قهرمانی در جام حذفی باشید. بنابراین خیلی امیدواریم.