اخبار سیاسی ایران > سیاست داخلی

تاکتیک در خدمت راهبرد



به گزارش همشهری آنلاین؛ حسام رضایی: در تمام سال‌های پس از فاش‌شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نیروهای ذی‌نفع در ساختار جمهوری اسلامی جهت توجیه آموزه‌ایِ شیوه سیاست‌ورزی در قبال غرب، به تناوب به دو واقعه مهم در تاریخ اسلام، یکی قیام امام حسین(ع) که نماد امتیازندادن به دشمن و دیگری، صلح امام حسن(ع) که نماد نرمش در برابر دشمن است، دست یازیده‌اند. هرچند تصمیم‌گیری درباره سیاست خارجی، در گام آخر، با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است لیکن تجربه ثابت کرده چرخش از انقلابی‌گری به عملگرایی یا بالعکس، هماره در نسبت معنادار با نوع گفتمان حاکم بر قوه اجرایی کشور بوده است. این چپ و راست‌ شدن‌ها صد البته محدود و محصور به موضوع هسته‌ای نبوده و طیف گسترده‌ای از مسائل در بیرون سرحدات کشور را در بر می‌گیرد.

در دولت اصلاحات، ماراتن مذاکرات در سعدآباد آغاز شد، در دولت عدالت و مهرورزی که سیاست خارجی کشور بیشتر صورت تهاجمی به خود گرفت، تحریم‌ها به چشم کاغذپاره نگریسته شد و نهایت در دولت اعتدال، با سنگین‌شدن مجدد کفه‌ی نیروهای طرفدار تعامل با غرب، سیاست مذاکره با آمریکا با اسم رمز «بستن با کدخدا» در پیش گرفته شد و نهایت به برجام انجامید. نکته اینجاست در بزنگاه‌های منتج به چرخش فرمان سیاست به راست، حاکمیت هیچ‌گاه از اصول محتوم انقلابی عدول نکرد و حتی دولت‌هایِ در ظاهر نرمال و کمتر انقلابی نیز فقط در روشِ دست‌یافتن به مطلوب دست به تجدیدنظر زدند. برای درک بهتر موضوع و احتمالاً تطبیق با شرایط جاری، شاید اشاره به ظهور دولت سازندگی پس از جنگ، مناسب باشد.

رضایت ایران به امضای قطعنامه و سپس پدیداری دولت اکبر هاشمی رفسنجانی در سپهر سیاسی ایران، نقطه آغاز اقتصاد بازار آزاد، تنش‌زدایی و ارتباط با جهان مدرن و بهبود سیاست داخلی بود که در اصطلاح اهل نظر، به شروع «ترمیدور انقلاب اسلامی» یعنی بازگشت از ارزش‌های انقلابی و کاسته‌شدن از تمنای ایدئولوژیک، شهرگی دارد. دولت سازندگی با بازسازی طبقه متوسط نوگرا، زمینه را برای ظهور واقعه «دوم خرداد» و برآمدن دولت اصلاحات که امتدادِ اقتصادی دولت هاشمی لیکن با پیوستار دموکراسی و آزادی بود فراهم آورد. هر دو دولت، هم سازندگی و هم اصلاحات، درصدد تحقق ایده «ایران انقلابی توسعه‌یافته» که الگوی جهان باشد، بودند و از این منظر کاملاً ذیل کلان گفتمان انقلاب اسلامی تعریف می‌شوند.

به موازات حضور دو دولتِ نرمال -یا به بیان صحیح‌تر، کمتر انقلابی- از اواخر دهه شصت تا نیمه دهه هشتاد، یکی با دغدغه تقدم توسعه اقتصادی و دیگری با دلمشغولی تقدم توسعه سیاسی، قدرت مقاومت در منطقه توسعه یافت که یکی از مهم‌ترین نقاط عطف این توسعه‌یافتگی، پیروزی حزب‌الله بر اسرائیل و واداشتن این رژیم به خروج از جنوب لبنان بود.

اکنون نیز پیرامون مذاکره با آمریکا کج‌فهمی جایز نیست و نباید چنین تصور گردد که تدارک میز مذاکره، اولاً معلول ضعف ایران بوده و ثانیاً عامل دست‌شستن تهران از مبانی انقلابی در آینده خواهد شد. چنانچه درباره دولت‌های سازندگی و اصلاحات و همزمان قوت‌گرفتن مقاومت در منطقه دیدیم، سرنوشت قطار انقلاب در گروء تصمیمات تاکتیکیِ معطوف به حفظ راهبردها است؛ ولو در برهه‌ای صعوبت عقب‌نشینی به جان خریده شود.



منبع:همشهری آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا