راهبرد ایران در برابر پروژه صهیونیستیآمریکایی چیست؟
به گزارش خبرنگار مهر، مرکز بررسی مسائل فرهنگی هاتف در یادداشتی درباره راهبرد ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی نکاتی را مطرح کرده است. در ادامه مشروح این یادداشت را میخوانید:
تجربه لبنان بهخوبی نشان داد که توافقهای موقتی، در برابر طرفی که خود را مقید به هیچ قاعدهای نمیداند، نه تضمینی برای امنیت است و نه پایان ماجرا. توقف ظاهری عملیاتها، اگر بدون برچیده شدن منشأ خصومت باشد، تنها به تثبیت نوعی اضطراب دائمی در افکار عمومی منجر میشود.
تقابل با ایران، بخشی از سناریویی از پیش طراحیشده بود، نه واکنشی ناگهانی. شواهد مختلف ازجمله اظهارات ترامپ، حاکی از آن است که مذاکرات هستهای بیشتر نقش پوشش سیاسی برای تدارک یک مواجهه بزرگتر را ایفا کردهاند.
پروژههایی چون معامله قرن و پیمان ابراهیم، جلوههایی از مهندسی امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در غرب آسیاست. آنان میکوشند تا با بازآرایی معادلات ژئوپولیتیکی و حذف جریانهای عدالتطلب، عرصه را برای تمرکز استراتژیک خود بر شرق آسیا فراهم کنند.
جمهوری اسلامی ایران، از موضع دفاع پیشدستانه، وارد میدان شده است و نقطه پایان این اقدام، نه صرفاً با توقف حملات، بلکه با از میان رفتن منشأ بحران معنا خواهد داشت. تداوم سکون ظاهری بدون اصلاح شرایط بنیادین، جز بازگشت دوباره آشوب در آیندهای نزدیک نخواهد بود.
تأمین پایداری ملی، منوط به بازشناسی ریشههای خصومت است. آغازگر این چرخه، رژیمی است که توان بازتولید بحران دارد و تا زمانی که معادلات منطقهای به نفع ملتهای مستقل بازتعریف نشود، هیچ سکوتی ایمن نخواهد ماند. آنچه ضرورت دارد، استقرار یک ساختار تازه منطقهای است که متناسب با واقعیتهای تاریخی و اراده مردم این جغرافیاست.
عملیات طوفان الاقصی، نقطه عطفی در مهار پیشروی نظم تحمیلی بود. این رخداد، توازن طراحی شده توسط ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را به چالش کشید و موجب واکنشهای وسیع شد. هدف نهایی نیز کاملاً روشن بود: ایران، بهعنوان بازیگر راهبردی و ستون اصلی جریان ایستادگی منطقه.
اکنون بیش از هر زمان دیگر لازم است سیاستورزان دریابند که صرف خویشتنداری یا عقبنشینی، جایگزین بازسازی ژرف ساختار امنیتی منطقه نیست. مسیر دستیابی به آرامش واقعی، از دل شکلگیری سامانی جدید در محیط پیرامونی میگذرد، نه از مصالحههای زودگذر یا گفتوگوهایی که صحنه میدانی را تغییر نمیدهند.