یادداشت حمید حسام در رثای شهیدعلی شادمانی؛ سرپل صراط دستمان را بگیر!
به گزارش خبرنگار مهر، حمید حسام، نویسنده و فعال حوزه دفاع مقدس در رثای سرلشکر شهید علی شادمانی یادداشتی را به نگارش درآورده است که در ادامه میآید:
و هو الحکیم الخبیر
برای نفس مطمئنه فرمانده عزیزمان حاج علی شادمانی
این چند کلمه” برآمده ز دل، بافته ز جان” را برای تو مینویسم. برای تو که به نگارش حماسه چهل سالهات تن نمیدادی. برای تو که زره جهادت، پشت نداشت.
سلام رفیق خوب خدا،
خلاصه شهدا،
فرمانده قرارگاه “رجال صدقوا “،
دردانه سپاه “و منهم من ینتظر“،
میهمان ضیافت ” فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی “
گوارایت باد همجواری با حاج حسین همدانی، حاج همت، حاج محمود شهبازی، حاج قاسم و همه اولیای الهی.
وقتی حاج حسین نشان قافله سالاری شهدای مدافع حرم را از خدا گرفت، مشام جانمان را با دیدار روی تو خوشبو میکردیم و غبار دلتنگیهایمان را در آینه جمال تو میزدودیم. تو خود دلتنگتر از همه بودی اما صبور و مصمم بر جادههای خطر گام میزدی.
گویی مانده بودی که بعد از حماسههای نانوشته ات از بازی دراز تا مهران و شلمچه و فاو بمانی و تاریخ افتخارات این ملت مقتدر مظلوم از نبرد با طاعون داعش تا پایان دادن به افسانه گنبد آهنی ائتلاف زر و زور و تزویر، به سر انگشت اراده و تدبیر تو و جهانمردان شهید باقری، رشید، سلامی و حاجی زاده ورق بخورد و سر بدهی تا برای مردم ایران و لبنان و ستم دیدگان غزه سربلندی و شادمانی بیاوری.
حال که در آستانه محرم از نشئه دنیا به سرچشمه بقا رسیدهای و مزد سالها گمنامی را با مژده”فرحین بما آتاهم الله من فضله ” گرفتهای، بیا و مثل آغازین روزهای دفاع مقدس که در اوج غربت بچههای جنگ در سرپل ذهاب، دستمان را میگرفتی و از مخاطرات عبور میدادی، در سرپل صراط هم دستمان را بگیر و از عقبات عبور بده.
خدا حافظ سرباز پاکباز ولی خدا.
سلام ما را به سیدالشهدا و همه رفقایی که خون قلبشان را نثار مکتب امام حسین علیهالسلام کردند، برسان و شفیع مان باش که تو شهید علی شادمانی هستی.