احیای مدارس بهیاری؛ عدول از اسناد بالادستی
به گزارش همشهریآنلاین، در حالی که نظام سلامت کشور در مواجهه با بحرانهای انباشتهای چون کمبود نیروی پرستاری، فرسودگی شغلی کادر درمان و افت کیفیت خدمات مراقبتی نیازمند سیاستگذاری دقیق، علمی و مبتنی بر شواهد است، انتشار خبر احیای آموزش بهیاری با مدلهای کوتاهمدت، موجی از نگرانی را در میان کارشناسان، متخصصان حوزه سلامت از جمله پرستاران کشور برانگیخته است.
این تصمیم به باور بسیاری از صاحبنظران، نهتنها در تضاد با اصول توسعه پایدار نظام سلامت و اسناد بالادستی است، بلکه میتواند صلاحیت حرفهای مراقبان بالینی را با مخاطره مواجه سازد. این تصمیم در حالی رساانهای شده که در استانه روز جهانی پرستار قرار داریم و جالب آن که ۲۰۷ دانشکده پرستاری در کشور در حال تربیت سالانه ۱۲ هزار پرستار هستند و دولت قدرت جذب حتی یکچهارم آنها را ندارد.
بعد از پیروزی انقلاب به دلیل اینکه تعداد دانشکدههای پرستاری و تعداد دانشآموختگان رشته پرستاری محدود بود، آموزش و پرورش به تربیت بهیار اقدام کرد. به طوری که در برخی مدارس شبانهروزی، دانشآموزان بعد از انتخاب رشته بهیاری و گذراندن دوره ۳ ساله بهیاری، جذب وزارت بهداشت میشدند. اما از سال ۱۳۷۱ به بعد و با افزایش تعداد دانشکدههای پرستاری و افزایش تعداد دانشآموختگان پرستاری و با توجه به این که بهیاری پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی بیماران نبود، مدارس بهیاری حذف شدند. حالا پس از گذشت بیش از ۳۰ سال دوباره مدتی است که صحبت از احیای این مدارس به میان آمده که از نظر کارشناسان منطقی نیست.
محمد علوی، فعال صنفی حوزه سلامت و دبیر اسبق کانون جوانان نظام پرستاری کشور در یادداشتی در یادداشتی برای همشهریآنلاین نسبت به تبعات این سیاست هشدار داده و خواستار بازنگری جدی در مسیر اتخاذ شده شده است؛ مسیری که اگر اصلاح نشود، بیم آن میرود که خسارات جبرانناپذیری بر پیکره نظام درمانی کشور وارد آید. یاداداشت این فعال صنفی حوزه سلامت را بخوانید.
«احیای مدارس بهیاری توسط وزارت بهداشت، مصداق آشکار عقبگرد ساختاری و تخطی از اصول بنیادی توسعهیافتگی نظامهای سلامت است. بازگشت به الگوی آموزش کوتاهمدت و ناکارآمد بهیاری، در شرایطی که کشور با انباشت تاریخی نیروی پرستاری آموزشدیده و دانشگاهمحور مواجه است، نهتنها فاقد توجیه کارشناسی است، بلکه نشانگر نوعی سادهانگاری در مواجهه با بحران مزمن کمبود پرستار و کیفیت خدمات مراقبتی است.
ایران با میانگین کمتر از ۱ پرستار به ازای هر تخت فعال بیمارستانی، بهمراتب پایینتر از استاندارد توصیهشده سازمان جهانی بهداشت (۲.۵ پرستار به ازای هر تخت) قرار دارد. این شکاف عمیق، منجر به تحمیل بار کاری مفرط، نارضایتی شغلی فزاینده و فرسودگی شغلی مزمن در میان پرستاران شده است؛ وضعیتی که مستقیماً به کاهش کیفیت مراقبت بالینی و افزایش مخاطرات بیمار منتهی میشود.
اصرار وزارت بهداشت بر جذب نیرویی با آموزش دوساله و فاقد پشتوانه نظری و بالینی جامع، نوعی تقلیلگرایی خطرناک در سیاستگذاری منابع انسانی سلامت تلقی میشود. گویی به جای ارتقاء کفایت حرفهای، به دنبال پر کردن خلأهای ساختاری با راهکارهای مقطعی و غیرسیستمی هستیم.
پافشاری بر سیاستهای گذشتهگرایانهای چون بازگشایی مدارس بهیاری، در تضاد آشکار با اسناد بالادستی، از جمله نقشه جامع علمی کشور و سند ملی تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی است که بر ارتقاء جایگاه حرفهای پرستاری و تقویت آموزشهای دانشگاهمحور تأکید دارند.
در صورت تداوم چنین تصمیمات غیرکارشناسانهای، نهتنها منزلت پرستاری در نظام سلامت ایران دچار تزلزل خواهد شد، بلکه خطر بازتولید یک طبقه مراقبتی فاقد صلاحیت حرفهای وجود دارد که درنهایت، نظام درمان کشور را با چالشی عمیق و پایدار مواجه خواهد ساخت.»