استان ها > مازندران

مردم غزه، در خط مقدمی می‌جنگند که امام در ۱۵ خرداد گشود



در یادداشت سردار سیاوش مسلمی- فرمانده سپاه کربلا آمده است، اگر بخواهیم ۱۵ خرداد را صرفاً با متر حزب و سیاست داخلی بسنجیم، آن را تقلیل داده‌ایم؛ چرا که این قیام، پیش‌درآمد یک انقلاب جهانی بود؛ مقدمه‌ای برای چالشی تاریخی با اردوگاه سلطه، و خیزشی که در آن، انسانِ موحد، در برابر ماشین شیطانی امپریالیسم قد علم کرد.

 قیامی از تبار انبیاء

در ۱۵ خرداد، اصل ماجرا در گفتمان بلند «ولایتِ دین بر سیاست» بود که امام خمینی(ره) با صدای رسای فقه جعفری، آن را احیا کرد. این قیام، پیامی بود به همه مسلمانان جهان: «اسلام فقط برای ادای نماز جماعت و عبادت فردی نیامده؛ اسلام آمده تا به فریاد مظلومان عالم برسد.»

این خط فکری، نه به مذاق لیبرال‌های وطنی خوش آمد و نه سرمایه‌سالاران غرب. چرا که با ظهور امام، سازمان ترسیم‌شده نظم جهانی، ناگهان با یک “غیرمنتظره” مواجه شد؛ فقیهی استراتژیست؛ ساده‌زیست، اما ساختارشکن.

 ۱۵ خرداد، تبارنامه‌ی مقاومت امروز

دشمنان اسلام گمان کردند با سرکوب خونین قیام، آن را در نطفه خفه کرده‌اند. اما خون مردم در سال ۴۲، چنان نهالی کاشت که امروز سایه‌اش بر سنگرهای جبهه مقاومت در غزه و جنوب لبنان گسترده است.

چه کسی می‌تواند انکار کند که نوجوان فلسطینی‌ای که با سنگ در برابر تانک اسرائیلی می‌ایستد، وارث همان روحی است که نوجوان ما در سال ۴۲ جلوی گلوله های توپ و تانک و مسلسل سینه ستبر می کرد.

چه کسی تردید دارد که خشم الهی مردم قهرمان یمن در برابر حملات هواپیماها و بمب افکن های آمریکایی-اسرائیلی، آینه‌ای است از همان خروشِ ایمان مردم علیه زر و زور و تزویر شاه؟

دشمنان می‌خواهند پیوند این‌ها را انکار کنند؛ اما به جرات می توان گفت: از خون شهدای ۱۵ خرداد، پرچم حزب‌الله لبنان بلند شد. از سلوک امام عظیم الشان در نوفل لوشاتو، جبهه انصارالله شکل گرفت. از زهد و صلابت پیر جماران، معادلات کاخ سفید لرزید.

فهم ناقص غرب از پدیده‌ای فراتر از مرزهای تحلیل سیاسی

غرب، به‌ویژه اتاق‌های فکر نظام سلطه، از ابتدای شکل‌گیری نهضت اسلامی تا امروز، درگیر یک خطای تاریخی و راهبردی بوده‌اند؛ و آن، ناتوانی در درک ماهیت حقیقی انقلاب اسلامی است. به گمان آنان، انقلاب ایران نیز چون دیگر اعتراضات منطقه‌ای، می‌بایست عمری کوتاه، چشم اندازی محدود، و افق‌هایی قابل خرید و فروش داشته باشد. اما از آغاز، آن‌چه در محاسبات‌شان نمی‌گنجید، حضور عامل «ماورای معادله» بود: امامی برخاسته از مکتب عاشورا، و ملتی برخاسته از متن ایمان.

در ۱۵ خرداد، تحلیلگران غربی آن‌چه را دیدند، صرفاً یک شورش خیابانی علیه بازداشت یک مرجع دینی بود. آن‌چه را ندیدند، آغاز طوفانی بود که بنیاد نظم پوشالی‌شان را نشانه گرفته بود. هنوز هم، بعد از نیم‌قرن، همان خطا را تکرار می‌کنند. گمان می‌برند که فرزندان خمینی کبیر را می‌توان با شبکه‌های اجتماعی و سلبریتی و فریب‌های کودکانه، از میدان خارج کرد؛ بی‌آنکه بدانند، این نسل، وارث همان جوانانی‌ است که در سال ۴۲، با دست خالی در برابر مسلسل ایستادند و از جان خویش مایه گذاشتند.

غرب، هنوز نفهمیده که با «انسان تراز انقلاب اسلامی» مواجه است؛ انسانی که آرمان بزرگ مبتنی بر ایمان دارد.

رهبر معظم انقلاب، سال‌هاست که این خطای تحلیلی دشمن را گوشزد کرده‌اند؛ فرموده‌اند: «دشمن هنوز نفهمیده با چه حقیقتی روبروست. خیال می‌کند با فشار اقتصادی و عملیات روانی می‌تواند این ملت را از پا بیندازد، غافل از اینکه ماجرا، از جنس سیاست نیست؛ از جنس ایمان است.»

آنچه غرب نمی‌خواهد بپذیرد، این است که «انقلاب اسلامی» صرفاً یک حادثه در ژئوپلتیک خاورمیانه نیست، بلکه گسلی است تمدنی در قلب تاریخ غرب‌ساخته. از همین‌روست که هر چه می‌کوشند، نمی‌توانند شعله آن را خاموش کنند، چون سوخت این آتش، خون شهداست؛ و جرقه آن، روح خدا بود.

به زبان ساده: آنان با موشک و ماهواره آمده‌اند، و ما با اشک و زیارت عاشورا و اتکا به قدرت لایزال الهی. و این، همان معادله‌ای است که غرب نه فهمیده، نه خواهد فهمید… مگر آن‌که در خرمشهر دیگری، از نو طعم شکست را بچشد.

امام، فقط رهبر یک انقلاب نبود؛ امام، آغازگر یک تمدن بود

تاریخ، گاهی نه با شمشیر فاتحان، که با فریاد مظلومان ورق می‌خورد. و امام خمینی(ره)، از همین جنس بود؛ از تبار فریادهای خاموشی که قرن‌ها در سینه تاریخ ماندند، تا سرانجام مردی برخیزد که نه صرفاً برای تغییر یک رژیم، که برای برهم‌زدن هندسه قدرت جهانی قیام کند.

غرب، امام را در قاب یک رهبر سیاسی می‌نگریست، اما نفهمید که او معمار یک تمدن است؛ تمدنی که نقطه عزیمتش از فقه آغاز می‌شود، اما مقصدش بر فراز قله‌های انسان‌سازی، عدالت، کرامت، و توحید است. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که انقلاب اسلامی، یک «حرکت تمدنی» است، نه صرفاً یک «تحول حکومتی». و اگر کسی امام را فقط در قامت سرنگون‌کننده شاه ببیند، نه امام را شناخته و نه انقلاب را فهمیده.

امام، در روزگاری که دین را به گوشه مسجد و وجدان شخصی رانده بودند، اعلام کرد که اسلام آمده است تا جهان را اداره کند؛ تا مستضعف را حاکم کند و مستکبر را به زانو درآورد. او با یک دست قرآن و با دست دیگر قانون اساسی، بنای جامعه‌ای را گذاشت که در آن «عبودیت»، مدار سیاست است و «عدالت»، هدف قدرت.

در ذهن امام، مسجد سنگر بود، نه انزواگاه. روحانیت، پیشاهنگ حرکت بود، نه حاشیه‌نشینِ قدرت. و مردم، صاحبان اصلی این انقلاب بودند، نه تماشاچیان بازی‌های انتخاباتی.

و این نگاه، همان چیزی است که امروز در کلام رهبر فرزانه‌ انقلاب امتداد یافته است؛ آن‌جا که می‌فرمایند: «ما هنوز در ابتدای راه تمدن‌سازی هستیم؛ انقلاب، آغاز بود؛ نظام اسلامی، مرحله تثبیت؛ دولت اسلامی، گام بعدی؛ و تمدن اسلامی، افق نهایی.» پس امام، پایانِ دوران شاه نبود؛ آغاز دوران خدا بود.

تمدنی که امام بنا نهاد، با سازه‌های فولادی و برج‌های شیشه‌ای شکل نمی‌گیرد؛ این تمدن، با ایمان ساخته می‌شود، با اشک نیمه‌شب، با ناله مادر شهید، با خون نوجوان ۱۷ ساله‌ای که در ۱۵ خرداد، قامت بست برای نماز عشق.

از همین روست که می‌توان با قاطعیت گفت: اگر در عصر تزویر و رسانه، هنوز کربلای غزه پابرجاست و فریاد «هیهات منّا الذله» در یمن شنیده می‌شود، به برکت نهالی است که امام در دل مردم کاشت: نهال تمدن توحیدی.

آری، امام، فقط شاه را سرنگون نکرد؛ بت سرمایه‌داری، بت لیبرالیسم، بت سازش، بت دینِ بی‌سیاست را شکست. او دنیای تازه‌ای را گشود؛ دنیایی که هنوز در مسیر تحقق است، اما جهتش روشن است: به سمت طلوع خورشید ولایت عظمیٰ از افق عالم.

و امروز، امام خامنه‌ای عزیز، همان پرچم را در دست دارد؛ نه به عنوان یک سیاستمدار دینی، بلکه به‌مثابه ادامه همان جریان تمدن‌ساز. همان‌که فرمود:«این راه، راه تمدن اسلامی است؛ راه احیای هویت امت اسلامی است؛ و ما در نیمه راهیم.»

پس امام را در قاب خاکستری تاریخ نچسبانیم؛ او پروژه‌ای ناتمام نیست. او منشوری است از آینده؛ آینده‌ای که با خون شهدای ۱۵ خرداد آغاز شد، و با ظهور موعود کامل خواهد شد.

سخن آخر؛ نهضت ادامه دارد…

ما اهل ۱۵ خردادیم. ما تربیت‌شدگان مکتب خمینی‌ایم که گفت: «تا ظلم هست، مبارزه هست، و تا مبارزه هست، ما هستیم.»

اگر امروز در غزه، دلی شکسته می‌شود، ما آن را داغ خود می‌دانیم. اگر در یمن، کودکی بی‌نام شهید می‌شود، نامش را در کتیبه‌ی دل‌مان می‌نویسیم.

ما انقلاب نکردیم تا فقط رژیم طاغوت را عوض کنیم؛ ما آمدیم تا انسان را نجات دهیم، تا مستضعف را عزیز کنیم، تا مهدی فاطمه را دعوت کنیم. و تا آن روز، در امتداد خون شهدای ۱۵ خرداد، ایستاده‌ایم…

انتهای پیام



منبع:ایسنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا