بازرگان خوشنام یزدی، ناجی قحطیزدگان؛ روایتی از ایثار و انسانیت
حسین مسرّت در گفتوگو با ایسنا، «آقا علی مرشد» فرزند رمضانعلی را از بازرگان نامی و خوشنام یزد در سده سیزدهم شمسی خواند و افزود: او در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی در واقعه قحطی نان یزد در زمان حکومت عدل الدوله، جزء ۱۰ تاجری بود که تأمین روزانه ۲۰۰ من گندم نانواییهای یزد را پذیرفت.
وی آقا علی مرشد را سردودمان برخی از مرشدهای کنونی یزد ذکر کرد و در این باره با نقل قول از علی اکبر تشکری نویسنده کتاب «مشروطیت در یزد»، اظهار کرد: «خوبیهای بسیاری از او نقل شده است، من جمله آن که در همین سال قحطی در یزد رخ نموده بود. وی شترهایی را از خارج شهر مهیا مینماید و بارهایی از خاک برآنها گذارده و به شهر میآورد و در کوچه میگرداند. محتکران به مانند مردم گمان میکنند که بر بارها، گندم است و برای آن که ضرر نکنند، ناچارگندمهایشان را بیرون میآورند.»
مسرت در ادامه شرح این واقعه را از زبان غلامرضا جهانفر نویسنده کتاب «یزد در آیینه زمان» چنین بیان کرد: «زمان قحطی و گرسنگی که عدهای سودجو و از خدا بیخبر، گندم و جوی آذوقهی مردم را احتکار کرده بودند، مرحوم حاج علی مرشد به چند نفر مکاری دستور میدهد که با اشتران بروند پشت اشکذر و جوالها را پر از ریگ کنند و انتشار دهند که گندمهای خریداری شده آقای حاج علی مرشد از برزنه(ورزنه) رسید. وقتی شترهایی که بارشان ماسه و ریگ بود، وارد شهر شد، دستور داد از راهی بیاورند که مورد دید اغلب مردم باشد. مردم که ریگها را تصور گندم کردند، آرامتر شدند و از بلوا به وحشت افتادند و محتکرین از خدا بیخبر هم گندم وارد شده و اجناس احتکار شده را از ترس ارزان شدن، در دسترس مردم قرار دادند و اجناس فراوان شد و مردم رفاه نسبی و موقتی یافتند»
این محقق و نویسنده یزدی، یکی دیگر از اقدامات به یادماندنی حاج علی مرشد را خرید هستههای خرما در شهر ذکر و در این باره خاطرنشان کرد: جهانفر در کتاب خود راجع به این موضوع آورده است؛ «وقتی زندگی برای مردم سخت شد، عدهای هستههای خرما را جمعآوری و با گندم مخلوط کرده و وارد میکردند و میپختند و میخوردند. کسانی که از آرد هسته خرما استفاده میکردند، شکم هایشان ورم میکرد و میمردند. همین حاج علی مرشد به مباشران خود دستور داده بودکه مردم را وادار کنند هستههای خرما را جمع کنند و مباشران حاج علی، هستههای جمع شده را وزن کرده، بخرند و نابود کنند تا در دسترس مردم بینوا نباشد که آرد آن را بپزند و بخورند و بمیرند.»
مسرت از علی باقرزاده که به مناسبت چهلمین روز درگذشت شادروان مرشد مطلبی را در برخی نشریات یزد نگاشته بود، نقل کرد؛ «در فامیل شریف و نجیب مرشد، همیشه برجستگانی در تقوی و دانش و اقتصاد وجود داشته که از هریک یادگارهای نیکویی در اذهان مردم باقی مانده است. هنوز داستانهای توأم از جوانمردی و بزرگواری شادروان علی مرشد از قبیل تأمین نان و گوشت خانواده عملۀ طرب(نوازدگان) در ماههای سوگواری و نادیده گرفتن خطای دلال معیل(عیالوار) پارچه فروش و غیره در اذهان مردم یزد و یزدیان دور از یزد باقی است.»
وی همچنین گفت: در زمان حکومت معظّم السلطنۀ کاشانی حاکم مشروطهخواه یزد در شب ششم رمضان ۱۳۲۵ قمری، دومین گردهمایی اهالی یزد شامل علماء اعیان، تجّار و اصناف برای انتخاب دومین وکیل در خانۀ نوّاب میرزا محمّدحسن برپا شد تا نماینده خود را برای مجلس شورای ملی و انجمن ولایتی انتخاب کنند که در گروه تجار، آقا علی مرشد هم حضور یافته بود.
مسرت اضافه کرد: در کتاب اسناد یزد در دوره مشروطیت ذیل نام بازرگانان یزد که از مجلس شورای ملی درخواست کردهاند که حقوق عقب افتاده حکومت و سوارهی یزد را بپردازند تا آنها بتوانند با خیالی آسوده به جنگ راهزنان راهها بروند و مردم یزد هم در آسایش باشند، نام آقا علی مرشد نیز آمده است.
انتهای پیام