استان ها > کرمان

فراموشیِ زرین: صدای خاموش صنعت و هویت کرمان


این روایت، سفری است به اعماق هنر و صنعت زرگری در کرمان؛ جایی که ترکیب سنگ‌های قیمتی با فلزات گران‌بها تنها برای زیبایی نبود، بلکه بیانی هنرمندانه از دانش، ذوق و روح مردمان آن دیار به شمار می‌رفت.

از میراث ابزارسازی و زیورآلات سنتی تا بازخوانی دوباره‌ی مفاهیمی چون «جوم کرمان» و «دستبند مورچه»، این متن بازتاب تلاشی است برای ثبت و احیاء فرهنگی که در سکوت زمان فراموش شده و اکنون در معرض خطر گم‌شدن قرار دارد.

این روایت تنها یک بازگویی ساده نیست؛ دعوتی است برای بازنگری در نگاه‌مان به گذشته و پاسداشت دانشی که می‌تواند آینده‌ای ریشه‌دارتر بسازد.

تولد حمام‌موزه سیم و زر کرمان

در سال ۱۳۹۲، بازار تاریخی قیصریه کرمان در آستانه تخریب بود. بسیاری از بازاریان آماده ترک محل بودند و حتی مقدمات فروش و انتقال زمین‌ها فراهم شده بود. 

حسین ودیعتی، سرمایه‌گذار، موسس و مدیر حمام‌موزه سیم و زر کرمان، روایت می‌کند که «در همان زمان، ایده‌ای به ذهنم رسید؛ اینکه به‌جای ترک بازار، دست به احیا و مرمت آن بزنیم. نمی‌خواستم این سرمایه تاریخی از دست برود.

با پیگیری‌هایی که داشتم و همراهی و تفاهم‌نامه‌ای که میان من، اداره میراث فرهنگی و اداره اوقاف در آن زمان منعقد شد، پروژه‌ای آغاز کردیم که سه سال به طول انجامید. 

خوشبختانه با همیاری بازاریان، این بازار به‌صورت زیربنایی مرمت شد، بدون آن‌که حتی نیم‌ساعت تعطیل شود. شب‌ها یا در روزهای تعطیل کار می‌کردیم تا فعالیت روزمره کسبه مختل نشود.

یادم هست گاهی کارگران تا چهار صبح مشغول کار بودند، اما همان ساعت دوباره چند کارگر می‌آوردم تا قفل مغازه‌ها را تمیز کنند. می‌گفتم اگر زرگر صبح بیاید و دستش از روی قفل کثیف و ناراحت شود، روزش خراب می‌شود.

 این توجه به جزئیات و احترام به کسبه بود که باعث شد آن‌ها هم با دل و جان همراهی کنند.

تمام سیم‌کشی‌ها، لوله‌کشی‌ها، کابل‌های برق و تلفن به زیر زمین منتقل شد. تابلوهای مغازه‌ها یکدست و هماهنگ شد. ظاهر بازار نه‌تنها حفظ، بلکه زیباتر و مستحکم‌تر از قبل شد.

پس از اتمام مرمت بازار، با خودم گفتم با یک تیر دو نشان بزنم؛ هم حمام تاریخی را احیا کنم و هم صنعتی را که در کرمان در حال فراموشی بود، دوباره زنده کنم.

بر اساس علاقه شخصی‌ام به هنر زرگری که هم از خانواده‌ام به من رسیده بود و هم سال‌ها اشیایی را جمع‌آوری کرده بودم، تصمیم گرفتم حمام را تبدیل به موزه جواهرات، سیم و زر کنم؛ اولین و تنها موزه‌ای در کشور از این نوع، که جواهرات و آثار هنرمندان را به نمایش می‌گذارد.

در این موزه حدود یک و نیم کیلو طلا و ۷۰۰۰ مثقال نقره که همگی آثار دست استادکاران کرمانی هستند، به نمایش گذاشته شده است. بسیاری از این آثار بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارند.

فراموشیِ زرین: صدای خاموش صنعت و هویت کرمان

جایگاه صنعت زرگری در کرمان در دوران قاجار به شدت آسیب دید. بعد از حمله آقامحمدخان قاجار، شهر تقریباً ویران شده بود. اگر امروز مجموعه‌هایی چون گنجعلی‌خان باقی مانده‌اند، مرهون بازسازی‌هایی است که در زمان ابراهیم‌خان ظهیرالدوله انجام شد؛ کسی که از سر دلسوزی (چون مادرش کرمانی بود) بازگشت و با ساختن عناصر شهری چون بازار، حمام، آب‌انبار، مدرسه، ساعت و بادگیر، به آبادانی کرمان کمک کرد.

او حتی صنعتگران بزرگی که از کرمان رفته بودند را دوباره به شهر دعوت و به کار مشغول کرد. متأسفانه به‌دلیل شرایط دشوار آن دوران، بسیاری از این استادکاران، دانش خود را به نسل بعد منتقل نکردند و این صنعت رو به فراموشی رفت.

هدف من از راه‌اندازی این موزه، هم معرفی دوباره این صنعت بود و هم ادای دینی به میراثی که در آستانه نابودی بود».

از زر تا زَرّاد: بازخوانی هویت فراموش‌شده کرمان در موزه سیم و زر

ودیعتی در بخش دیگر سخنانش گفت: «در موزه سیم و زر، علاوه بر آن حدود یک و نیم کیلو طلا و ۷۰۰۰ مثقال نقره، نزدیک به چهار سطح ابزارسازی زرگری نیز به نمایش گذاشته شده است. بخشی از این ابزارها متعلق به خودم بود که طی سال‌ها جمع‌آوری کرده بودم، اما بخش مهمی از آن با لطف و بزرگواری برخی خانواده‌های کرمانی به موزه اهدا شد.

فراموشیِ زرین: صدای خاموش صنعت و هویت کرمان

یاد می‌کنم از مرحوم صفارزاده که خانواده‌شان مجموعه‌ای ارزشمند را در اختیار ما قرار دادند. همچنین مرحوم زمان‌پور که فرزندان‌شان آثار ایشان را اهدا کردند. بخشی از ابزارها نیز متعلق به پدر جواهریان ( رئیس فعلی اتحادیه) بوده که امروز در موزه نگهداری می‌شود.

در طول فعالیت موزه، خوشبختانه موفق به خریداری برخی آثار نادر هم شدیم و البته افرادی هم بودند که بدون هیچ چشم‌داشتی، آثار ارزشمند خود را به ما سپردند. شاید نام برخی از آنها از قلم افتاده باشد، اما تلاش داریم اسامی تمام نیکوکارانی که در احیاء این صنعت نقش داشتند را ثبت و زنده نگه داریم.

نکته مهم دیگر این است که کرمان از گذشته در مسیر جاده ابریشم و جاده ادویه قرار داشته؛ مسیری که محل عبور و مرور تاجران بزرگ از هند و کشورهای عربی بوده. این تلاقی فرهنگی و تجاری باعث شد که صنعتگران کرمانی به شیوه‌ای منحصربه‌فرد، هنر زرگری را با تلفیق سنگ‌های قیمتی و مروارید توسعه دهند.

در آثار موزه می‌بینید که طلا با سنگ‌های هندی، یاقوت و مروارید بحرینی ترکیب شده‌اند. این سبک تلفیقی، یکی از ویژگی‌های متمایز زرگری کرمان است که خوشبختانه با همکاری و پیگیری‌های مستمر، توانستیم این آثار و حتی روند ساختشان را در فهرست آثار ملی به ثبت برسانیم».

این ثبت ملی، نه‌تنها افتخاری برای کرمان است، بلکه گامی مهم در مسیر احیاء هویت فرهنگی و هنری این خطه کهن به‌شمار می‌رود. ان‌شاءالله بتوانیم این مسیر را با قوت ادامه دهیم و نسل امروز را با این گنجینه ارزشمند آشنا کنیم.

گنجینه کرمان از زرگری کهن تا صدای تار

ودیعتی در توضیح روند ثبت آثار زرگری کرمان می‌گوید: واقعیت این است که زرگری کرمان هنوز فاصله زیادی با جایگاه واقعی خود در سطح ملی دارد. برای مقایسه، یزد تا امروز نزدیک به ۱۰۰ اثر زرگری را به ثبت ملی رسانده، اما در کرمان تنها چهار اثر موفق به ثبت شده‌اند. این در حالی است که بسیاری از این هنرها ریشه در کرمان دارند. متأسفانه در حوزه مستندسازی و معرفی ضعف جدی داریم. هدف ما این است که این جریان را تغییر دهیم و هویت هنری کرمان را دوباره زنده کنیم.

به گفته او، گردنبند یاقوت و مروارید خشخاشی؛ بند ساعت حصیری؛ دستبندهای اربابی و دستبند ارابه، مربوط به حدود ۱۸۰ سال پیش چهار اثری هستند که تاکنون از کرمان ثبت شده‌اند.

او ادامه می‌دهد: در موزه، آثار متنوعی داریم که هر کدام پتانسیل ثبت ملی دارند؛ از جمله دستبند مورچه‌ای که طراحی بین گل‌های آن شبیه مورچه است، زنجیر کلاف، انگشتر معما و انگشتر بالا. اما ثبت این آثار تنها به‌خاطر شیء نیست؛ فرآیند ساخت آن‌ها نیز باید مستندسازی شود. به همین دلیل، در کنار هر مجسمه استادکار، تبلتی نصب کرده‌ایم که روند ساخت هر قطعه را مرحله‌به‌مرحله نمایش می‌دهد. بازدیدکننده تنها با یک لمس ساده می‌تواند تمام جزئیات فنی و تاریخی اثر را ببیند.

فراموشیِ زرین: صدای خاموش صنعت و هویت کرمان

در میان آثار ویژه موزه، یکی از خاص‌ترین‌ها آلیاژ به نام جوم کرمان است که کمتر کسی آن را می‌شناسد.

جوم کرمان یک آلیاژ ترکیبی از هفت عنصر است، با دمای ذوب متفاوت. سختی این فلز به حدی است که اگر بیفتد، می‌شکند. در گذشته، نوازندگان تار به‌ویژه استادان قدیمی از شاگردهایشان می‌خواستند که از این آلیاژ مضراب بسازند، چون صدای تولیدشده با آن متفاوت بود. بعضی‌ها اشتباهی آن را «جام کرمان» می‌خوانند، اما نام درستش «جوم» است. در موزه، قالب اصلی این آلیاژ را نگه داشته‌ایم.

او ویژگی‌های خارق‌العاده این ظرف را نیز شرح می‌دهد: اگر داخل آن آب بریزید و در سایه بگذارید، خودش به‌طور طبیعی خنک می‌ماند، بدون نیاز به هیچ خنک‌کننده‌ای. اگر به آن ضربه‌ای وارد شود، تا ۴۵ ثانیه ارتعاش دارد. 

ودیعتی به نقش مهم بخش خصوصی در تداوم این مسیر اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: با همکاری اتحادیه طلا و جواهر کرمان و همراهی برخی مجموعه‌ها، توانستیم موزه و نمایشگاه را حفظ و فعال نگه داریم. با وجود هزینه‌های سنگین، این حمایت‌ها باعث شد مسیر را ادامه دهیم. این فقط یک پروژه فرهنگی نیست و دو نتیجه مهم دارد؛ یکی، تقویت صنعت گردشگری کرمان و دوم، اثبات ظرفیت‌های هنری و صنعتی طلاسازان کرمانی. وقتی بتوانیم آثاری با اصالت ۲۰۰ ساله را به همراه ابزار ساختشان نشان بدهیم، یعنی کرمان نه‌فقط گذشته‌ای غنی دارد، بلکه می‌تواند آینده‌اش را هم با اتکا به همین میراث بسازد.

بازگشت به هویت گمشده

ودیعتی با اندوهی عمیق و صدایی آرام می‌گوید: امیدوارم بازدید از این موزه برای مردم، خانواده‌ها و به‌ویژه کودکان، جرقه‌ای از آگاهی و خودباوری ایجاد کند؛ فرصتی برای شناخت ریشه‌ها و درک جایگاه والای فرهنگ ایرانی در طول تاریخ. اما صحنه‌هایی هست که انسان را به تأملی تلخ وامی‌دارد. چندی پیش، مادری به همراه فرزندش از یکی از بخش‌های موزه عبور می‌کردند. کودک با دیدن یک صندلی آرایش قدیمی پرسید: «مادر، ایرانی‌ها هم صندلی آرایش داشتند؟ و مادر پاسخ داد: بله، سال‌ها پیش چنین چیزهایی در ایران وجود داشته. آن لحظه برای من بسیار دردناک بود.

او ادامه می‌دهد: در دوره‌ای که بخش‌هایی از اروپا هنوز با مفهوم بهداشت آشنا نبودند، در ایران حمام‌های عمومی بزرگ، پاکیزه و پیشرفته وجود داشت. هنگامی که مردم برخی نقاط جهان پوشاک خود را سالانه تعویض می‌کردند، ما فرهنگی عمیق در آراستگی، نظافت و زیبایی داشتیم. با این حال، امروز برخی از کودکان ما بر این باورند که پیشینیان‌شان فاقد تمدن و فرهنگ بوده‌اند و هر آن‌چه از مدنیت هست، از غرب آمده است. این نتیجه کاستی‌های جدی در آموزش و روایت تاریخ ماست؛ یا تاریخ تحریف شده، یا اصلاً بازگو نشده است.

ودیعتی با نگرانی از تغییر نگاه نسل جدید نسبت به گذشته خود می‌افزاید: نسلی در حال رشد است که تصور می‌کند ایرانیان همواره مردمانی بی‌فرهنگ و منزوی بوده‌اند. این در حالی است که امروز، حتی در نقاط پرزرق و برق اروپا نیز هنوز نشانه‌هایی از ضعف بهداشت عمومی دیده می‌شود، اما در گذشته ایران، پاکیزگی و هنر، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی مردم بود. هدف من این است که این درک تاریخی به نسل امروز بازگردانده شود.

او با اشاره به یافته‌های ارزشمند تمدن‌های کهن ایران به‌ویژه در منطقه کرمان ادامه می‌دهد: تمدن کرمان بیش از ۷۰۰۰ سال قدمت دارد. در شهر سوخته، نمونه‌ای از نقاشی یا تصویر متحرکی بر کوزه‌ای ۵۰۰۰ ساله دیده شده است. 

ودیعتی در پایان با تأکید می‌گوید: هدف من تنها نمایش چند شیء تاریخی نیست. هدف آن است که نسل امروز وقتی گردنبند ۲۰۰ ساله یا صندلی آرایش ۳۰۰ ساله را می‌بیند، با تعجب نگوید: «ما هم چنین چیزی داشتیم؟» بلکه با افتخار بگوید: این ساخته‌ی نیاکان ماست. این بخشی از میراث ماست». بازگشت به هویت، تنها از مسیر شناخت تاریخ ممکن است.

انتهای پیام



منبع:ایسنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا